دانلود نمونه سوال و تلخیص دروس حوزه علمیه خراسان و قم
دانلود نمونه سوال و تلخیص دروس حوزه علمیه خراسان و قم

دانلود نمونه سوال و تلخیص دروس حوزه علمیه خراسان و قم

استغفارهاى امیرالمؤمنین (علیه السلام)

استغفارهاى امیرالمؤمنین (علیه السلام)   

همچنانکه قبل از این ، یادآور شدیم رسول خدا و امامان معصوم  (علیهم السلام) بر تلاوت استغفارهایى در طول شبانه روز مواظبت داشتند ، که این خودبیانگر اوجِ عظمتِ این عمل عبادى عظیم و حاکى از آثار پر بار این ذکر شریف مى باشد . در این فصل کتاب به سه نمونه از استغفارهاى امیرالمؤمنین (علیه السلام) و آثار و برکات آنها اشاره مى کنیم که تلاوت مداوم آن تأثیر عجیبى در حل مشکلات انسان دارد و سریعترین عامل براى دست یافتن به روزى بیشتر و گشایش در زندگى است .

استغفار مجرّب امیرالمؤمنین (علیه السلام) ، با خواصّ فراوان

 

* آمرزش تمام گناهان

 

* برآورده شدن خواسته هاى انسان

 

* ازدیاد مال و ثروت

 

* یافتن اولاد خوب و سالم

 

یکى از انواع استغفار که داراى مضامین عالى است و تلاوت آن براى برطرف کردن بسیارى از مشکلات ، و برآورده شدن بسیارى از خواسته هاى انسان به تجربه ثابت شده است ، استغفارى است که امیرالمؤمنین (علیه السلام) متن آن را به دست مبارک خود نوشته و به فردى که دستش از مال دنیا تهى شده بود دادند، و او هم طبق دستور حضرت عمل کرد و به ثروت انبوهى دست یافت.

 

افراد زیادى از خواندن این استغفار براى حل مشکلات اقتصادى خویش نتیجه گرفته اند و گره هاى کور زندگى خود را با تلاوت آن باز نموده اند.

 

از آن جمله ، یکى از دوستان که ده سال قبل ازدواج کرده بود ولى صاحب فرزند نگشته بود، خود و همسرش به مدّت یک سال آن را هر شب قبل از خواب تلاوت کرده و پس از یک سال خدا فرزندى سالم به آن ها عطا فرمود.

 

بسیار به جاست که دوستان امیرالمؤمنین (علیه السلام) با تلاوت آن به خواسته هاى مادى و معنوىِ خویش برسند و از فیوضات آن بهره مند گردند.

 

ما ابتدا اصل داستان را که از امام رضا (علیه السلام) روایت شده است ، براى خوانندگان محترم نقل مى کنیم و سپس متن زیباى دستخطّ مولا امیرالمؤمنین (علیه السلام) را با مضامین بلندى که دارد ، خدمت دوستداران ولایت و شیعیان امیرالمؤمنین (علیه السلام) تقدیم مى کنیم.

 

امام رضا (علیه السلام) از پدرانشان از امام سجاد (علیه السلام) و آن حضرت از پدرشان امام حسین (علیه السلام) چنین روایت مى فرمایند:

 

یک روز در خدمت پدرم امیرالمؤمنین (علیه السلام) نشسته بودم که مرد عربى خدمت آن حضرت رسید و اظهار کرد:

 

اى امیرمؤمنان من مردى عیال مندم و بهره اى از مال دنیا ندارم. امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند : چرا استغفار نمى کنى تا حالت خوب شود ؟

 

مرد عرب گفت: یا امیرالمؤمنین من استغفار زیاد کردم و تغییر و افزایشى در وضع خود ندیدم.

 

امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند : خداوند در قرآن مى فرماید:

 

( اِسْتَغْفِرُوا رّبَّکُمْ اِنَّهُ کانَ غَفّاراً یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَ یُمْدِدْکُمْ بِاَمْوال وَ بَنینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنّات وَ یَجْعَلْ لَکُمْ اَنْهاراً ). (1)

 

« از خدا طلب عفو و بخشش کنید که او آمرزنده است و اگر چنین کنید از آسمان باران رحمتش را براى شما پیاپى فرو مى فرستد و شما را با اموال و فرزندان متعدّد کمک مى کند و باغ هاى سرسبز و خرّم و رودهاى جارى و خوشگوار برایتان فراهم مى سازد».

 

آن گاه فرمودند : من استغفارى را به تو یاد مى دهم که هنگام خواب باید آن را تلاوت کنى که اگر این استغفار را هر شب قبل از خواب بخوانى خداوند روزى تو را افزایش مى دهد.

 

سپس نسخه استغفار را براى او نوشته و به او دادند و فرمودند : هر گاه براى خواب به بستر رفتى و خواستى

بخوابى ، این استغفار را بخوان و گریه کن و اگر اشکت نیامد حالت گریه به خود بگیر و تباکى کن.

 

امام حسین (علیه السلام) مى فرمایند : مرد عرب رفت و سال بعد خدمت پدرم امیرالمؤمنین (علیه السلام) رسید و گفت: یا امیرالمؤمنین ، خداوند نعمتش را بر من تمام کرد . و آن قدر به من ثروت و مکنت عطا کرد که از زیادى اموال ، محل نگهدارى آن ها برایم تنگ شده است و جایى براى بستن و محافظت شتران و گوسفندانم ندارم.

 

امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: اى برادر عرب سوگند به آن خدایى که محمد (صلى الله علیه وآله وسلم) را به رسالت برانگیخته است ، هر بنده اى که این استغفار را قرائت کند و به واسطه آن خدا را بخواند ، خداوند گناهان او را ببخشد ، حوایج مشروع او را برآورد ، و از برکت تلاوت این استغفار مال و فرزند او را زیاد کند. (2)

 

قابل تذکّر است : دست یافتن به آثار و برکات این استغفار، علاوه بر آنچه گذشت ـ همچنانکه که امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرموده اند ـ مشروط به این است که اولاً : با وضو و هنگام رفتن به بستر خواب قرائت شود. ثانیاً : هنگام تلاوت آن اشک ندامت و پشیمانى ریخته شود و چنانچه اشکى نداشت تباکى کند و حالت گریه کنندگان را به خود بگیرد.

 

از همه مهمتر این که ، واقعاً از گذشته خود پشیمان شود ، از گناهان خود توبه کند ، تصمیم جدّى بر ترک گناه بگیرد و از هر گونه معامله حرام و درآمد غیرمشروع فاصله جوید ، خداوند را رازق خود بداند، و در عین حال که براى کسب حلال و درآمد مشروع تلاش مى کند ; به درگاه خداوند پناه برده و از او بخواهد که به کسب و کارش برکت دهد و روزى او را وسیع گرداند.

 

با حفظ همه این جهات ، دست یافتن به نتیجه قطعى متوقّف بر این است که مصلحت انسان در ثروتِ بیشتر و روزىِ فراوان تر و یا حاجتِ دیگرى که از خدا خواسته است ، باشد . و اگر مانعى چون ترک دعا ، عدم توجّه به خدا و ارتکاب بعضى از گناهان براى رسیدن به آن در میان باشد ، با قرائت این استغفار همه موانع برطرف مى شود و روزى انسان زیاد مى گردد و به حاجت خویش دست مى یابد .

 

نکته مهمّ دیگر این است : زمانى اثر این استغفار دو چندان مى گردد که بعد از قرائت این استغفار ، مولاى خود و امام زمانت را مخاطب قرار دهى و بگویى:

 

یا اَیُّهَا الْعَزیزُ مَسَّنا وَ اَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئِنا بِبِضاعَة مُزْجاة ، فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنا اِنَّ اللهَ یَجْزِى الْمُتَصَدِّقینَ تَاللهِ لَقَدْ آثَرَکَ اللهُ عَلَیْنا وَ اِنْ کُنّا لَخاطِئینَ. یا اَبانا اِسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا اِنّا کُنّا خاطِئینَ . (3)

 

اى مولاى عزیز ، ما و اهل و عیالمان گرفتار شده ایم، و با متاع ناچیزى به بازار آمده ایم و از شما مى خواهیم که پیمانه ما را پر کنى و بر ما تصدق نمایى ; که خداوند صدقه دهندگان را پاداش مى دهد.

 

به خدا سوگند ! خدا شما را به عنوان مولا و همه کاره دین و دنیاى ما برانگیخته است . گرچه ما در گذشته از خطاکاران بودیم.

 

اى پدر دلسوز و مهربان ما براى گناهان ما استغفار کن که ما در گذشته از خطاکاران بودیم .

 

آن گاه با اشک و آه براى مولایت دعا کرده و بگویى:

 

« اللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِّیِکَ الْفَرَجْ »

 

این جاست که مولاى عزیزت در هر کجا که باشد براى مشکلات تو دعا خواهد کرد و روزى بیشترى از خدا برایت طلب مى نماید.

 

در خاتمه یادآور مى شود : در چاپ اوّل این کتاب ، ما این استغفار را از کتاب شریف « الصّحیفة العلویة الجامعة » تحقیق مدرسة الامام المهدى (علیه السلام)ذکر کردیم ; ولى بعد از چاپ کتاب ، به نسخه خطّى کتاب « مفاتیح النّجاة » تألیف مولى محمد باقر سبزوارى ، در کتابخانه آستان قدس رضوى برخوردیم ; و با مقابله این دو نسخه با هم ، و همچنین با نسخه « الصّحیفة العلویة الثّانیة » تألیف علاّمه نورى (رحمه الله) تفاوتهایى بین این سه نسخه مشاهده گردید که براى استفاده بیشتر خوانندگان محترم ، نسخه صحیح تر را در متن آورده و اختلاف نسخه ها را در حاشیه ذکر کردیم .

 

شایان ذکر است که غلط هاى ادبى که در چاپها و نسخه مذکور ملاحظه شد ، بر اساس رعایت قواعد عربى اصلاح گردید. این استغفار داراى سى فراز است که هر شب قبل از خواب باید تلاوت گردد :

 

استغفار مجرّبى که امیرالمؤمنین (علیه السلام)

 

به مرد عرب آموختند :

 

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

 

1 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ مِنْ کُلِّ ذَنْب قَوِىَ عَلَیْهِ بَدَنى بِعافِیَتِکَ ، اَوْ نالَتْهُ قُدْرَتى بِفَضْلِ نِعْمَتِکَ ، اَوْ بَسَطْتُ اِلَیْهِ یَدى بِسابِغِ رِزْقِکَ ، اَوِ اتَّکَلْتُ فیهِ عِنْدَ خَوْفى مِنْهُ عَلى اَناتِکَ، اَوِ احْتَجَبْتُ فیهِ مِنَ النّاسِ بِسَتْرِکَ ، أَوْ وَثِقْتُ مِنْ سَطْوَتِکَ (4) عَلَىَّ فیهِ بِحِلْمِکَ  ، أَوْ عَوَّلْتُ فیهِ عَلى کَرَمِ عَفْوِکَ.

 

2 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ مِنْ کُلِّ ذَنْب خُنْتُ فیهِ اَمانَتى ، اَوْ بَخَّسْتُ بِفِعْلِهِ نَفْسى ، اَوِ احْتَطَبْتُ بِهِ عَلى بَدَنى ، اَوْ قَدَّمْتُ فیهِ لَذَّتى ، (5) اَوْ آثَرْتُ فیهِ شَهْوَتى ، اَوْ سَعَیْتُ فیهِ لِغَیْرى ، اَوِ اسْتَغْوَیْتُ اِلَیهِ مَنْ تَبِعَنى ، اَوْ کایَدتُ فیهِ مَنْ مَنَعَنى ، اَوْ قَهَرْتُ عَلَیْهِ مَنْ عادانى ، اَوْ غَلَبْتُ عَلَیْهِ بِفَضْلِ حیلَتى ، اَوْ اَحَلْتُ عَلَیْکَ مَوْلاىَ ، فَلَمْ تَغْلِبْنى عَلى فِعْلى ، اِذْ کُنْتَ کارِهاً لِمَعْصِیَتى فَحَلُمْتَ عَنّى ، لـکِنْ سَبَقَ عِلْمُکَ فِىَّ بِفِعْلى ذلِکَ لَمْ تُدْخِلْنى یا رَبِّ فیهِ جَبْراً ، وَ لَمْ تَحْمِلْنى عَلَیْهِ قَهْراً ، وَ لَمْ تَظْلِمْنى فیهِ شَیْئاً فَاسْتَغْفِرُکَ لَهُ وَ لِجَمیعِ ذُنُوبى.

 

3 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْب تُبْتُ اِلَیْکَ مِنْهُ ، وَ اَقْدَمْتُ عَلى فِعْلِهِ ، فَاسْتَحْیَیْتُ مِنْکَ (6) وَ اَنَا عَلَیْهِ ، وَ رَهِبْتُکَ وَ اَنَا فیهِ تَعاطَیْتُهُ وَ عُدْتُ اِلَیْهِ.

 

4 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْب کَتَبْتَهُ عَلَىَّ بِسَبَبِ خَیْر اَرَدْتُ بِهِ وَجْهَکَ فَخالَطَنى فیهِ سِواکَ ، وَ شارَکَ فِعْلى ما لایَخْلُصُ لَکَ ، اَوْ وَجَبَ عَلَىَّ ما اَرَدْتُ بِهِ سِواکَ ، وَ کَثیرُ مِنْ فِعْلى ما یَکُونُ کَذلِکِ.

 

5 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْب تَوَرَّکَ عَلَىَّ بِسَبَبَِ عَهْد عاهَدْتُکَ عَلَیْهِ اَوْ عَقْد عَقَدْتُهُ لَکَ ، اَوْ ذِمَّة واثَقْتُ بِها مِنْ اَجْلِکَ لاَِحَد مِنْ خَلْقِکَ ، ثُمَّ نَقَضْتُ ذلِکَ مِنْ غَیْرِ ضَرُورَة لَزِمَتْنى فیهِ ، بَل اسْتَزَّلَنى اِلَیْهِ عَنْ الْوَفاءِ بِهِ الاَْشَرُ ، وَ مَنَعَنى عَنْ رِعایَتِهِ الْبَطَرُ. (7)

 

6 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْب رَهِبْتُ فیهِ مِنْ عِبادِکَ ، وَ خِفْتُ فیهِ غَیْرَکَ ، وَ اسْتَحْیَیْتُ فیهِ مِنْ خَلْقِکَ ثُمَّ اَفْضَیْتُ بِهِ فِعْلى اِلَیْکَ،

 

7 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْب اَقْدَمْتُ عَلَیْهِ وَ اَنَا مُسْتَیْقِنٌ اَنَّکَ تُعاقِبُ عَلَى ارْتِکابِهِ فَارْتَکَبْتُهُ.

 

8 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْب قَدَّمْتُ فیهِ شَهْوَتى عَلى طاعَتِکَ وَ آثَرْتُ مَحَبَّتى عَلى اَمْرِکْ ، وَ اَرْضَیْتُ فیهِ نَفْسى بِسَخَطِکَ وَ قَدْ نَهَیْتَنى عَنْهُ بِنَهْیِکَ ، وَ تَقَدَّمْتَ اِلَىَّ فیهِ بِاِعْذارکَ ، وَاحْتَجَجْتَ عَلَىَّ فیهِ بِوَعیدِکَ .

 

9 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْب عَلِمْتُهُ مِنْ نَفْسى ، اَوْ ذَهَلْتُهُ ، اَوْ نَسیتُهُ ، اَوْ تَعَمَّدْتُهُ ، أَوْ اَخْطَأْتُهُ ، مِمّا لا اَشُکُّ أَنَّکَ سائِلى عَنْهُ ، وَ اَنَّ نَفْسى مُرْتَهَنَةٌ بِهِ لَدَیْکَ ، وَ اِنْ کُنْتُ قَدْ نَسیتُهُ ، اَوْ غَفَلَتْ نَفْسى عَنْهُ .

 

10 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْب واجَهْتُکَ بِهِ ، وَ قَدْ اَیْقَنْتُ اَنَّکَ تَرانى ، وَ اُغْفِلْتُ اَنْ اَتُوبَ اِلَیْکَ مِنْهُ ، اَوْ نَسیتُ اَنْ اَتُوبَ اِلَیْکَ مِنْهُ ، اَوْ نَسیتُ اَنْ اَسْتَغْفِرَکَ لَهُ.

 

11 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْب دَخَلْتُ فیهِ ، وَ اَحْسَنْتُ ظَنّى بِکَ (8) اَنْ لاتُعَذِّبَنى عَلَیْهِ ، وَ اَنَّکَ تَکْفینى مِنْهُ .

 

12 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْب اسْتَوجَبْتُ بِهِ مِنْکَ رَدَّ الدُّعاء ، وَ حرِْمانَ الاِْجابَةِ ، وَ خَیْبَةَ الطَّمَعِ ، وَانْفِساخَ الرَّجاءِ .

 

13 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْب یُعَقِّبُ الْحَسْرَةَ ، وَ یُورِثُ النَّدامةَ وَ یَحْبِسُ الرِّزْقَ وَ یَرُدُّ الدُّعاءَ .

 

14 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْب یُورِثُ الاَْسْقامَ ، وَ یُعَقِّبُ الضَّناءَ ، (9) وَ یُوجِبُ النِّقَمَ ، وَ یَکُونُ آخِرُهُ حَسْرَةً وَ نَدامَةً .

 

15 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْب مَدَحْتُهُ بِلِسانى ، اَوْ هَشَّتْ (10) اِلَیْهِ نَفْسى ، اَوِ اکْتَسَبْتُهُ بِیَدى وَ هُوَ عِنْدَکَ قَبیحٌ تُعاقِبُ عَلى مِثْلِهِ ، وَ تَمْقُتُ مَنْ عَمِلَهُ .

 

16 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْب خَلَوْتُ بِهِ فى لَیْل اَوْ نَهار ، حَیْثُ لا یَرانى اَحَدٌ مِنْ خَلْقِکَ ، فَمِلْتُ فیهِ مِنْ تَرْکِهِ بِخَوْفِکَ اِلَى ارْتِکابِهِ بِحُسْنِ الظَّنِّ بِکَ ، فَسَوَّلَتْ لى نَفْسِى الاْقْدامَ عَلَیْهِ فَواقَعْتُهُ ، وَ اَنَا عارفٌ بِمَعْصِیَتى لَکَ فیهِ .

 

17 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْب اسْتَقْلَلْتُهُ ، اَوِ اسْتَصْغَرْتُهُ ، اَوِ اسْتَعْظَمْتُهُ وَ تَوَرَّطْتُ فیهِ .

 

18 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْب مالَئْتُ (11) فیهِ عَلى اَحَد مِنْ بَرِیَّتِکَ ، اَوْ زَیَّنْتُهُ لِنَفْسى اَوْ اَوْ مَأْتُ بِهِ اِلى غَیْرى ، وَ دَلَلْتُ عَلَیْهِ سِواىَ ، اَو ْ (12) اَصْرَرْتُ عَلَیْهِ بِعَمْدى ، اَوْ اَقَمْتُ عَلَیْهِ بِحیلَتى .

 

19 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْب اسْتَعَنْتُ عَلَیهِْ بِحیلَتى ، بِشَىْء مِمّا یُرادُ بِهِ وَجْهُکَ ، اَوْ یُسْتَظْهَرُ بِمِثْلِهِ عَلى طاعَتِکَ ، اَوْ یُتَقَرَّبُ بِمثْلِهِ اِلَیْکَ ، وَ وارَیْتُ عَنِ النّاسِ وَ لَبَّسْتُ فیهِ ، کَأَنّى اُریدُکَ بِحیلَتى ، وَ المُرادُ بِهِ مَعْصِیَتُکَ وَ اَلْهَوى (13) فیهِ مُتَصَرِّفٌ عَلى غَیْرِ طاعَتِکَ .

 

20 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْب کَتَبْتَهُ عَلَىَّ بِسَبَبِ عُجْب کانَ بِنَفْسى ، اَوْ رِیاء ، اَوْ سُمْعَة ، اَوْ خُیَلاءَ ، اَوْ فَرَح ، اَوْ مَرَح ، اَوْ اَشَر ، اَوْ بَطَر ، اَوْ حِقْد ، اَوْ حَمِیَّة ، اَوْ غَضَب ، اَوْ رِضىً ، اَوْ شُحّ ، اَوْ بُخْل ، اَوْ ظُلْم ، اَوْ خِیانَة ، اَوْ سَرِقَة ، اَوْ کِذْب ، اَوْ لَهْو ، اَوْ لَعْب ، اَوْ نَوْع مِنْ اَنْواعِ ما یُکْتَسَبُ بِمِثْلِهِ الذُّنُوبُ وَ یَکُونُ بِاجْتِراحِهِ الْعَطَبُ . (14)

 

21 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْب سَبَقَ فى عِلْمِک، اَنّى فاعِلُهُ فَدَخَلْتُ فیهِ بِشَهْوَتى ، وَاجْتَرَحْتُهُ بِاِرادَتى ، وَ قارَفْتُهُ بِمَحَبَّتى وَ لَذَّتى وَ مَشِیَّتى ، وَ شِئْتُهُ إِذْ شِئْتَ اَنْ اَشائَهُ ، وَ اَرَدْتُهُ اِذْ اَرَدْتَ اَنْ اُریدَهُ ، فَعَمِلْتُهُ اِذْ کانَ فى قَدیمِ تَقْدیرِکَ وَ نافِذِ عِلْمِکَ اَنّى فاعِلُهُ ، لَمْ تُدْخِلْنى فیهِ جَبْراً ، وَ لَمْ تَحْمِلْنى عَلَیْهِ قَهْراً ، وَ لَمْ تَظْلِمْنى فیهِ (15) شَیْئاً ، فَاَسْتَغْفِرُکَ لَهُ وَ لِکُلِّ ذَنْب جَرى بِهِ عِلْمُکَ عَلَىَّ وَفِىَّ اِلى آخِرِ عُمْرى .

 

22 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْب مالَ بِسَخَطى فیهِ عَنْ رِضاکَ ، وَ مالَتْ نَفْسى اِلى رِضاکَ (16) فَسَخِطْتُهُ ، اَوْ رَهِبْتُ فیهِ سِواکَ ، اَوْ عادَیْتُ فیه اَوْلِیاءَکَ ، اَوْ والَیْتُ فیهِ اَعْداءَکَ ، اَوْ اخْتَرْتُهُمْ عَلى اَصْفِیائِکَ ، اَوْ خَذَلْتُ فیهِ اَحِبّاءَکَ ، اَوْ قَصَّرْتُ فیهِ عَنْ رِضاکَ یا خَیْرَ الْغافِرینَ .

 

23 ) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْب تُبْتُ اِلَیْکَ مِنْهُ ثُمَّ عُدْتُ فیهِ . (17)

 

24 ) وَ اَسْتَغْفِرُکَ لِما اَعْطَیْتُکَ مِنْ نَفْسى ثُمَّ لَمْ اَفِ بِهِ .

 

25 ) وَ اَسْتَغْفِرُکَ لِلنِّعْمَةِ الَّتى أَنْعَمْتَ بِها عَلَىَّ فَقَوِیتُ بِها عَلى مَعْصِیَتِکَ .

 

26 ) وَ اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ خَیْر اَرَدْتُ بِهِ وَجْهَکَ فَخالَطَنى ما لَیْسَ لَک .

 

27 ) وَ اَسْتَغْفِرُکَ لِما دَعانى اِلَیْهِ الرُّخَصَ (18) فیما اشْتَبَهَ عَلَىَّ مِمّا هُوَ عِنْدَکَ حَرامٌ .

 

28 ) وَ اَسْتَغْفِرُکَ لِلذُّنُوبِ الَّتى لا یَعْلَمُها غَیْرُکَ ، وَ لاَیَطَّلِعُ عَلَیْها سِواکَ ، وَ لایَحْتَمِلُها إِلاّ حِلْمُکَ ، وَ لا یَسَعُها اِلاّ عَفْوُکَ .

 

29 ) وَ اَسْتَغْفِرُکَ وَ اَتُوبُ اِلَیْکَ مِنْ مَظالِمَ کَثیرَة لِعِبادِکَ قِبَلى یا رَبِّ ، فَلَمْ أَسْتَطِعْ رَدَّها عَلَیْهِمْ وَ تَحْلیلَها مِنْهُمْ ، اَوْ شَهِدُوا فَاسْتَحْیَیْتُ مِنِ اسْتِحْلالِهِمْ وَ الطَّلَبِ اِلَیْهِمْ وَ اِعْلامِهِمْ ذلِکَ ، وَ اَنْتَ اْلقادِرُ عَلى اَنْ تَسْتَوهِبَنى مِنْهُمْ ، وَ تُرضِیَهُمْ عَنّى کَیْفَ شِئْتَ وَ بِما شِئْتَ ، یا اَرْحَمَ الرّحِمینَ ، وَ اَحْکَمَ الْحاکِمینَ ، وَ خَیْرَ الْغافِرینَ .

 

30 ) اَللّهُمَّ اِنَّ اَسْتِغْفِارى اِیّاکَ مَعَ الاِْصْرارِ لُؤْمٌ ، وَ تَرْکِىَ الاِْسْتِغْفارَ

مَعَ مَعْرِفَتى بِسَعَةِ جُودِکَ وَ رَحْمَتِکَ عَجْزٌ ، فَکَمْ تَتَحَبَّبُ اِلَىَّ یا رَبِّ وَ اَنْتَ الْغَنىُّ عَنّى ، وَ کَمْ اَتَبَغَّضُ اِلَیْکَ وَ اَنَا الْفَقیرُ اِلَیْکَ وَ اِلى رَحْمَتِکَ ، فَیا

مَنْ وَعَدَ فَوَفا ، وَ اَوْعَدَ فَعَفا ، اِغْفِرْ لى خَطایاىَ ، وَ اعْفُ وَ ارْحَمْ ، وَ اَنْتَ خَیْرُ الرّاحِمینَ. (19)

 

ترجمه استغفار مجرّبى که امیرالمؤمنین (علیه السلام) به مرد عرب آموختند:

 

1 ) خدایا از تو طلب عفو و بخشش دارم درباره هر گناهى که با سلامتى که به من دادى، بدنم بر آن نیرو گرفت . یا گناهى که به خاطر زیادى نعمت تو ، بر انجام آن قدرت یافتم . یا با افزون گشتن روزیت ، بر آن دست درازى کردم . یا هنگام ترس از آن ، بر متانت و تحمل تو اعتماد کردم و مرتکب آن گشتم . یا گناهى که از مقام ستّاریت و پوشانندگى تو کمک گرفتم و آن را از مردم پنهان کردم . یا به خاطر حلم و بردباریت از چیره گشتن و سختگیرى تو در مورد آن خاطرم جمع گردید . یا گناهى که در مورد آن ، بر گذشت کریمانه تو اعتماد کردم و مرتکب آن گردیدم.

 

2 ) خداوندا ، از تو عفو و گذشت مى طلبم در مورد هر گناهى که در انجام آن به امانت خود ( ایمان و معرفتم ) خیانت کردم . یا گناهى که با انجامش نفس خود را بى ارزش ساختم یا هیزم ( عقوبت و کیفر قیامت ) را به دوش خویش کشیدم . یا در مورد آن ، لذّت و کامیابى خویش را مقدّم داشتم و شهوت و خواسته دل خود را در راه رسیدن به آن برگزیدم . یا براى رسیدن دیگران بدان تلاش کردم . یا کسى را که از من پیروى نموده بود به سوى آن فریب داده و گمراه کردم . و با کسى که مانع از انجام آن گردید، حیله به خرج دادم ; و کسى را که به خاطر ارتکابش با من دشمنى کرد ، مقهور خود ساختم و با چاره اندیشىِ برترم بر او غالب و پیروز گشتم . یا تو را ( براى دست یافتن به آن گناه ) اى مولاى ، من ضعیف شمردم ; ولى تو مرا بر این کار زشتم مغلوب نساختى و با این که از گناه من ناراحت بودى ، نسبت به کردار ناپسند من خویشتن دارى کردى . و تو از قبل ، کردار مرا مى دانستى ، نه به گونه اى که مرا به اجبار در میدان آن وارد سازى و به زور به آن وادارى ، که تو کمترین ظلمى در مورد آن به من نکردى . من براى این گناه و همه گناهانم از تو درخواست آمرزش مى کنم .

 

3 ) خداوندا ، براى هر گناهى که به سوى تو توبه کرده ام ، تقاضاى گذشت و بخش دارم ، گناهى که بر انجام آن اقدام کردم در حالى که از تو حیا مى کردم امّا از آن جدا نمى شدم ، از تو مى ترسیدم ولى در آن غرق بودم ، مرتکب آن مى شدم و دوباره به سویش برمى گشتم.

 

4 ) بارالها ، از تو آمرزش مى خواهم درباره هر گناهى که بر من نوشته اى ، به واسطه کار خیرى که تصمیم گرفتم آن را براى تو انجام دهم ، ولى غیر تو در نیّت من مخلوط گشت ; و چیزى که نیّتم را براى تو ناخالص مى ساخت ، در آن شرکت جست ; یا مرا ملزم ساخت که به واسطه آن غیر تو را اراده کنم . و بسیارى از کارهاى من بدینسان بوده است.

 

5 ) خداوندا ، از تو آمرزش مى طلبم براى هر گناهى که دست و پاى مرا بست ، به خاطر عهد و پیمانى که با تو بستم یا قراردادى که براى تو داشتم یا مطلبى را براى یکى از بندگان تو ، به خاطر تو ، به عهده گرفتم ; سپس بدون هیچ ضرورتى عهد شکنى کرده و نقض پیمان کردم. بلکه تکبّر و خودبینىِ من ، مرا از وفاى به عهدم بازداشت و به سوى نقض آن لغزاند ; و شادى بیجا و ناسپاسى ، مرا از رعایت آن بازداشت.

 

6 ) خداوندا ، از تو عفو و بخشش مى جویم در مورد هر گناهى که هنگام انجام آن از بندگان تو ترسان گشتم و از غیر تو خائف بودم ، ( از تو حیا نکردم ) امّا از آفریده هاى تو حیا کردم و در خلوت تو مرتکب آن گردیدم.

 

7 ) بارالها ، از تو درخواست بخشش و آمرزش هر گناهى را دارم که بر آن اقدام کردم ، در حالى که یقین داشتم که تو مرا به خاطر آن عقاب مى کنى ، ولى مرتکب آن شدم.

 

8 ) خداوندا ، از تو درباره هر گناهى طلب آمرزش مى کنم که در مسیر دست یافتن به آن ، شهوت و خواسته دلم را بر طاعت و خواسته تو مقدّم داشتم ، و محبّت به خویشتن را بر دستور و فرمان تو برگزیدم ، و نفس خود را با غضب و خشم تو خشنود ساختم ; در حالى که تو با نَهى خود ، مرا از فعل آن بازداشتى و قبل از آن که من به سوى آن حرکت کنم ، نصیحتم کردى و راه عذرتراشى را به رویم بستى ; و با وعده عقاب و عذاب خویش ، حجّت را بر من تمام کردى .

 

9 ) بار خدایا ، از تو خواهش بخشش دارم براى هر گناهى که از آن اطلاع دقیق داشتم و یا از آن غافل گشته و فراموشش کرده ام ، خواه با علم و آگاهى

مرتکب آن شده باشم یا با جهل و نادانى ، گناهى که شک ندارم روزى از من سئوال خواهى کرد و نَفْس من در گرو آن خواهد بود ، اگر چه آن را فراموش کرده یا نَفْس خود را از آن غافل کرده باشم.

 

10 ) بارالها ، از تو طلب آمرزش و ریزش هر گناهى را دارم که در برابر تو با آن عمل حاضر گشتم در حالى که یقین داشتم که تو مرا مى بینى ، ولى از این که توبه کنم و به سوى تو باز گردم ، خود را غافل کرده یا فراموش کردم که توبه کنم و از تو آمرزش بخواهم .

 

11 ) خداوندا ، از تو تقاضاى عفو و گذشت مى کنم براى هر گناهى که در میدان آن داخل گشتم و به تو گمان نیک داشتم که بر انجام آن ، مرا عذاب نمى کنى و عهده دار نجات من از آثار و عواقب بد آن مى شوى .

 

12 ) کردگارا ، از تو خواهش آمرزش دارم درباره هر گناهى که به خاطر آن استحقاق رد شدن درخواست ، محروم گردیدن از اجابت دعا ، نرسیدن به مقصود ، به هم پاشیدن امید ، و دست نیافتن به آرزو را پیدا کردم .

 

13 ) بار پروردگارا ، از تو درخواست عفو و بخشش مى نمایم براى هر گناهى که حسرت و اندوه به دنبال داشته و ندامت و پشیمانى از خود به جاى گذارده و روزى را حبس کرده ، و دعا را رد مى کند .

 

14 ) خداوندا ، از تو طلب گذشت و آمرزش مى کنم درباره هر گناهى که بیمارى هاى مختلف از خود به جاى مى گذارد ، رنجورى و لاغرى به دنبال دارد ، باعث عقوبت و سختى مى گردد ، و سرانجامش حسرت و پشیمانى است .

 

15 ) بارخدایا ، از تو آمرزش مى طلبم در مورد هر گناهى که آن را به زبان خود تعریف کردم ، یا نَفْسم به سوى آن میل پیدا کرد ، یا به دست خویش تحصیلش کردم ; در حالى که آن کار نزد تو کار زشتى است که بر مثل آن بندگانت را عقاب مى کنى ، و هر که را مرتکب آن گردد دشمن مى دارى .

 

16 ) بارالها ، از تو طلب عفو آمرزش مى کنم براى هر گناهى که شب یا روزم را با آن خلوت کردم ، به گونه اى که هیچ یک از آفریده هایت مرا نمى دید اگر چه به خاطر ترس از تو آن را ترک کرده ولى آنچه مرا به اقدام بر آن مایل ساخت ، گمان نیکى بود که به تو داشتم ، لذا نَفْسم مرا فریب داد و از ترک گناه به انجام آن مایل گشتم و در منجلابش فرورفتم ، و این در حالى بود که عصیان خود را نسبت به تو مى شناختم .

 

17 ) خداوندا ، از تو تقاضاى عفو و بخشش مى کنم درباره هر گناهى که آن را کم یا کوچک شمردم ، یا در عین حالى که بزرگ دانستم در گردابش فرو رفتم .

 

18 ) پروردگارا ، از تو خواهش آمرزش و ریزش هر گناهى را دارم که در مورد آن یکى از بندگان تو را به انجام آن کمک و یارى کردم ، یا آن را براى نفس خود زینت دادم یا با اشاره ام دیگرى را بدان واداشتم و غیر خود را به سوى آن رهنمون گردیدم و با علم و آگاهى بر آن اصرار ورزیدم ، یا با چاره اندیشى خویش بدان استقامت کردم .

 

19 ) کردگارا ، براى هر گناهى از تو درخواست عفو و بخشش دارم که با حیله هاى شیطانى خویش براى انجام آن ، از طریق کارى کمک جستم که به

واسطه آن مى توان تو را قصد کرد و به تو تقرّب جست و بر طاعت و پیروى تو غالب گشت یا به تو نزدیک شد ; امّا من باطن کارم را از مردم پنهان کردم و مطلب را بر آن ها مشتبه ساختم و چنین وانمود کردم که مقصودم از انجام این

 

کار تو هستى ; در حالى که مراد من نافرمانى تو بود ، و هواى نفس ، باطن کارم را از ظاهرش که براى تو بود جدا ساخته و به غیر طاعت تو برگرداند.

 

20 ) خداوندا ، از تو طلب عفو و آمرزش مى کنم نسبت به هر گناهى که بر من نوشته اى به خاطر عجب و خودبینى ، ریا و خودنمایى ، رساندن صداى عبادت خویش به دیگران ، تکبر و بزرگ منشى ، شادى بى جا و نشاط غرور آفرین ، خودپسندى و گردن کشى در برابر حق ، ناسپاسى در مقابل نعمت هاى تو ، کینه توزى و رشگ بردن به دیگران ، غضب نمودن و خشمگین شدن ، راضى گشتن و خشنود شدن ، آزمندى و بخل ورزیدن ، ظلم و خیانت ، سرقت و دروغگویى ، کار بیهوده و بازى نمودن ، یا نوعى از انواع صفات زشت و کارهاى ناپسندى که با مثل آن گناهان تحصیل مى گردد ، و با ورود در میدان آن انسان به هلاکت مى افتد ( خداوندا ، از هر گناهى که به واسطه یکى از این صفات بر آن دست یافتم از تو طلب عفو و بخشش مى کنم ) .

 

21 ) بارالها ، از تو تمنّاى آمرزش و گذشت دارم براى هر گناهى که در علم تو گذشته است که من آن را انجام مى دهم ، گناهى که به شهوت و خواسته دل خویش در آن قدم گذارده ام و با اراده خود انجامش داده ام و به خاطر علاقه اى که به آن داشتم و لذّتى که از آن مى بردم با خواست خود مرتکبش گشتم ، و این خواست من در حالى است که تو خواستى من بخواهم ، آن را اراده کردم در حالى که تو اراده نمودى من اراده کنم و در نتیجه آن را انجام دادم ، زیرا در تقدیر قدیم و علم گذراى تو چنین گذشته که من آن را به اراده خود انجام مى دهم ، نه این که تو مرا به زور وادار به این گناه کنى یا بى اختیار مرا به آن وا دارى ، تو هیچ ظلمى در ارتباط با این کار زشت ، به من نکردى پس ، از تو براى این گناه و هر گناهى که علم تو بر آن جارى گشته است و درباره من تا آخر عمرم جارى مى شود طلب عفو و بخشش مى کنم .

 

22 ) پروردگارا ، از تو تقاضاى مغفرت و آمرزش دارم ، در مورد هر گناهى که به خشم خود درباره آن از خشنودى تو روى گرداندم و نَفْسم به سوى خشنودى تو مایل گشت ولى به خاطر دست یافتن به گناه ، خشنودى تو را دشمن داشتم ; در انجام آن از غیر تو ترسیدم ، با دوستان تو دشمنى و با دشمنان تو دوستى کردم و آنان را بر بهترین بندگانت برگزیدم ; و در راه ارتکاب آن دوستان تو را بیچاره و گرفتار کردم ; یا براى دست یافتن به آن از خشنودى تو کاستم و در تحصیل آن کوتاهى کردم ، اى بهترین بخشندگان .

 

23 ) خداوندا ، از تو تقاضاى بخشش و آمرزش دارم درباره هر گناهى که به سوى تو توبه کردم ، سپس دوباره به سوى آن بازگشتم .

 

24 ) از تو مى خواهم مرا ببخشى نسبت به وعده ایى که به تو دادم ، پیمان هایى که با تو بستم ، ولى به آن وفا نکردم .

 

25 ) از تو طلب آمرزش مى کنم براى نعمت هایى که به من عطا کردى ، و من به واسطه آن ها خود را براى نافرمانى تو نیرومند ساختم .

 

26 ) از تو تقاضاى عفو و بخشش دارم در مورد هر کار خیرى که تصمیم گرفتم آن را براى خشنودى تو انجام دهم ، امّا در نیّتم آنچه براى تو نبود راه یافت .

 

27 ) از تو مى خواهم مرا عفو فرمایى نسبت به امور شبهه ناکى که در نزد تو حرام بود ، و اجازه ظاهرى مرا به سوى آن فرا خواند .

 

28 ) از تو درخواست آمرزش دارم ، نسبت به گناهانى که غیر از تو کسى از آن با خبر نیست ، و جز تو کسى از آن اطلاع ندارد ، و جز حلم و بردبارى تو عامل دیگرى گنجایش در بر گرفتن آن را ندارد .

 

29  ) اى خداى من ، از تو مى خواهم مرا ببخشى و توبه ام را بپذیرى نسبت به مظالم و حقوق فراوانى که از بندگانت به عهده من است ، امّا من قدرت برگرداندن و حلالیّت طلبیدن از آن ها را ندارم ; یا اگر صاحبان حق براى حلال نمودن نزد من حاضر شدند، حیا کردم که از آن ها حلالیّت بطلبم و از آنان بخواهم و به آن ها اعلام کنم که از من راضى شوند ; و تو قدرت دارى که برایم از آنان طلب بخشش نمایى و آن ها را از من راضى گردانى ، به هر صورت که خودت مى خواهى ، و به هر چیزى که مى خواهى . اى مهربانترین مهربانان و اى بهترین حکم کنندگان و برترین بخشندگان .

 

30 ) خداوندا ! طلب عفو و بخشش من از تو با اصرار و پافشارى فرومایگى است . و ترک آمرزش خواهى من با معرفتم به گسترش جود و رحمت تو ، عجز و ناتوانى است . اى پروردگارم ، چه بسیار اوقاتى که تو به من اظهار محبّت کردى ، در حالى که تو از من بى نیاز هستى، و چه بسیار که من با تو دشمنى کردم ، در حالى که سر تا پا نیازمند به تو و رحمتت هستم . اى کسى که وعده به ثواب مى دهى و به وعده ات وفا مى کنى ، و از عقاب مى ترسانى امّا مى بخشى ، خطاها و لغزش هاى مرا ببخش ، مرا عفو کن و بر من رحم فرما که تو بهترین رحم کنندگانى .

 

شفا یافتن دل و نورانى شدن قلب با تلاوت آیات استغفار

 

توجّه به قرآن و تلاوت آیاتش و تفکّر در مضامین و اشاراتش ، باعث نورانى شدن قلب ، شفا یافتن دل و شکوفا گشتن غنچه ایمان در باغستان جان انسان است آیاتى که علاوه بر این که کلمات نورانى حق هستند ، بیانگر دستور استغفار ، ذکر حیات بخشى مى باشندکه بعد از ولایت اهل بیت (علیهم السلام)به عنوان بهترین عبادت ، جامع ترین دعا و پر بارترین عمل عبادى از آن یاد شده است .

 

از طرفى اگر این آیات در سخن کسى به نظم کشیده شده و به درگاه خداوند عرضه شده باشند که خودش قرآن ناطق و سینه اش گنجینه علوم قرآن و کردارش نشانگر عمل به آن است ، اثر تلاوتش را دو چندان مى سازد.

 

آرى ، این امیرالمؤمنین (علیه السلام) است که در مناجات و استغفارى که با خداى خویش دارد ، اشاره اى به تمام آیات قرآن مى فرماید که در آن ذکرى از استغفار به میان آمده است و بیان کننده آثار و برکات استغفار ، و نشانگر تقاضاى امت ها از انبیا براى آمرزش خواهى از خدا ، و مشتمل بر تعریف از مستغفرین و عذرخواهان است .

 

لذا این بخش کتاب را با استغفارى زینت مى دهیم که مرحوم علاّمه مجلسى ، از بلدالأمین کفعمى ، نقل کرده و مى فرماید:

 

مستحب است انسان در قنوت نماز وتر ، استغفارى را تلاوت کند که امیرالمؤمنین (علیه السلام) آن را قرائت مى فرمودند. (20)

 

لازم به تذکر است که تکیه عمده آن حضرت در این استغفار ، بر آیات نورانى قرآن است . و تلاوت آن در قنوت نماز شب ، آثار پر بارى را براى انسان به ارمغان خواهد آورد.

پى‏نوشتها:

1. سوره نوح ، آیه 10 ـ 12 .

2. الصّحیفة العلویة الجامعة ، ص 659 ، متن این استغفار در ص 164 تا 168 ، کتاب مذکور آمده است . و ما آن را در صفحات آینده با ترجمه روان آورده ایم .

3.برگرفته از آیات 88 و 97 سوره یوسف .

4.« مفاتیح » : سَطَواتِکَ .

5.« مفاتیح » : یَدى .

6.« مفاتیح » : مِنْه .

7.« العلویة الجامعة » : الْبَصَرُ .

8.هکذا فى « العلویة کلتیهما » و فی « مفاتیح » : وَ اَحْسَنْتُ اَلاّ تُعَذِّبَنى عَلَیْهِ اَوْ رَجَوْتُکَ لِمَغْفِرَتِهِ لى فارْتَکَبْتُهُ و قَدْ عَوَّلْتُ عَلى حُسْنِ ظَنّى بِکَ اَنْ لا تُعَذِّبَنى عَلَیْه.

9. المرض و الهزل . و فی « العلویة الثانیة » وخل : الفناء .

10.اشتهدت و فی «مفاتیح» : اَوْ حَثَّتْ .

11.شایعتُ و ساعدتُ و عاونت و فی «مفاتیح» : ما یَلْتُ .

12.« مفاتیح » : وَ اَصْرَرْتُ .

13 ـ هکذا فی « مفاتیح و العلویة الثانیة » ، و فی « العلویة الجامعة » : وَ أَطْوى .

14 ـ باکتسابه الهلاک .

15 ـ « مفاتیح » : و لَم تَظْلِمْنى شَیْئاً .

16 ـ « مفاتیح » : اِلى اِرْضاها .

17.« مفاتیح » : ثُمَّ عُدْتُ فیه و عُدْتُ فیه .

18 ـ « مفاتیح » : التَّرخُّصْ .

19 ـ الصّحیفة العلویّة الجامعة ، ص 164 ـ 168  ;مفاتیح النّجاة ، نسخه خطى آستان قدس ; الصّحیفة العلویة الثّانیة ، ص 64 ـ 70 .

20. بحارالأنوار ، ج 84 ، ص 282 .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد