دانلود نمونه سوال و تلخیص دروس حوزه علمیه خراسان و قم
دانلود نمونه سوال و تلخیص دروس حوزه علمیه خراسان و قم

دانلود نمونه سوال و تلخیص دروس حوزه علمیه خراسان و قم

علل کوتاه شدن عمر در آیات و روایات

کوتاه شدن عمر   

عقوبت دیگرى که خداوند براى بعضى از گناهان قرار داده است کوتاه شدن عمر انسان است . از روایاتى استفاده مى شود که اکثر مردم به مرگ طبیعى خود نمى میرند بلکه گناهانى که مرتکب مى شوند و از آن ها توبه و استغفارى نمى کنند، مرگ آنان را زودرس مى سازد. همانگونه که کارهاى نیک ، عمر انسان را طولانى مى گرداند و أجَل معلّق او را به تأخیر مى اندازد . گرچه اجل حتمى براى احدى با کردار نیک قابل تقدیم و تأخیر نیست. (خداوند در قرآن کریم مى فرماید: ( إِذا جاءَ أَجَلُهُم فَلایَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَلایَسْتَقْدِمُونَ ). «زمانى که مرگشان فرا رسد نه یک ساعت دیرتر مى میرند و نه یک ساعت زودتر ». سوره یونس ، آیه 49)

 

امام صادق (علیه السلام) در سخن پربارى مى فرمایند:

 

مَنْ یَمُوتُ بِالذُّنُوبِ أَکْثَرُ مِمَّنْ یَمُوتُ بِالآجالِ ، وَ مَنْ یَعیشُ بِالإِحْسانِ أَکْثَرُ مِمَّنْ یَعیشُ بِالأَعْمارِ . (بحارالأنوار ، ج 70 ، ص 354)

 

کسانى که به خاطر گناهانشان مى میرند از کسانى که به اجل هاى خود مى میرند بیشترند. و کسانى که به خاطر کار نیک زندگى مى کنند از کسانى که به عمر مقدر گشته زنده مى مانند بیشترند .

 

گفتنى است : مطلبى که امام (علیه السلام) بدان اشاره مى کنند نظر به اغلب مردم دارد . و همانگونه که در خود روایت آمده ، مرگ زودرس بیشتر مردم معلول گناهان آنها است . معلوم مى شود ، این مطلب کلیّت ندارد که هر کس زود بمیرد بخاطر گناهش مرده باشد ; چه بسا عمرهاى کوتاه در بعضى افراد ، که ارتباطى به گناه آنان ندارد .

 

به عنوان مثال : کوتاه شدن عمر اطفالى که در سنین طفولیت از دنیا مى روند ، یا پیامبران و اوصیاى آنان که داراى مقام عصمت هستند هیچ ارتباطى به گناه آنان ندارد ، زیرا آن ها گناهى ندارند تا به آن مؤاخذه شوند. بلکه همان گونه که در روایات اشاره شده است ، زودرس شدن مرگ اطفال ، امتحانى است براى پدران و مادران ، و عاملى است براى ریزش گناهان، یا ترفیع درجات آنان ، و همچنین وسیله اى براى دست یافتن خود اطفال به مقاماتى در بهشت است . و مرگ زودرس انبیا و اوصیاى آنان به خاطر دشمنى امّت هایشان با آنان، و کفران نعمت وجودشان از سوى مردم است. از روایات گوناگونى استفاده مى شود : اگر مردم نعمت وجود پیامبر یا امام و حتى عالم ربّانى را کفران کنند و از هدایت هاى آنان بهره مند نگردند ، خدا این نعمت هاى گران قدرش را از آن ها مى گیرد .

 

بنابراین یکى از علل مهمّ کوتاه شدن عمر پیغمبر یا امام (علیه السلام)نخواستن مردم و کفران آن ها نسبت به این نعمت هاى ارزشمند الهى است ، بدون این که عمر کوتاه آنان ارتباطى با گناه داشته باشد .

 

همچنانکه طولانى شدن عمر بعضى از کفار، مشرکین، ظالمین و فاسقین نیز اشکالى نسبت به این روایت و امثال آن وارد نمى کند . اولاً : ممکن است عمر هر یک از آن ها بیش از مقدارى باشد که با آن اجل مى میرند ولى ظلم و گناهشان باعث کوتاه شدن عمرشان مى شود. ثانیاً : چنین افرادى در پست و مقام و شرایط خاصّى که دارند ، گاهى کارهاى

 

نیکى انجام مى دهند که همان اعمال ، باعث طولانى شدن عمرشان مى گردد . مثل این که نسبت به ارحام و خویشان خویش صله رحم به جا مى آورند ، یا به فقرا و مستمندان کمک هاى شایسته اى مى کنند . خدا مزد کارهاى نیک آنان را در همین دنیا به ایشان مى دهد تا پس از مرگ در برابر کارهاى خیرشان ، طلبى از خدا نداشته باشند .

 

تردیدى نیست که یکى از برکات کار نیک در دنیا براى چنین اشخاصى عمر بیشترى است که خدا به آنان عطا مى کند.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد