دانلود نمونه سوال و تلخیص دروس حوزه علمیه خراسان و قم
دانلود نمونه سوال و تلخیص دروس حوزه علمیه خراسان و قم

دانلود نمونه سوال و تلخیص دروس حوزه علمیه خراسان و قم

برکات مادی استغفار

برکات مادی استغفار 

 برای مشاهده قسمت اول برکات مادی استغفار کلیک نمایید

1 ـ رفع غم و غصّه ، رهایى از مشکلات

 

زندگى امروز بشر ، با مشکلات ، ناملایمات و سختى هاى فراوانى همراه است . هر کس براى رهایى خویش از غم و اندوه ، به وسیله اى متوسّل مى شود تا از عواقب سوء آن در امان مانده و گرفتارِ پى آمدهاى ناگوارش نگردد.

 

چه بسا افرادى در اثر دیدن مشکلات سخت و دست و پنجه نرم کردن با غم و غصّه هاى گوناگون ، گرفتار ناراحتى هاى شدید عصبى و نارسایى هاى سخت روحى گشته اند و براى درمان خود بار سنگین سفرهاى پرتلاش و کم سودى را به دوش کشیده اند و مخارج زیادى را متحمّل شده اند و ضررهاى اقتصادى فراوانى دیده اند. غافل از آن که خداى مهربان ـ که تمام احکام و دستوراتش براى سعادت و آسایش بشر وضع شده است ـ در این زمینه نیز دستوراتى را به انبیا و فرستادگانش داده است تا براى مردم بیان کنند و کامل ترین آن را در اختیار برترین پیامبرش قرار داده است.

 

مهمترین عامل نجات از مشکلات و سختى ها و بهترین سبب زدودن غم و اندوه در کلمات نورانى پیامبر و اهل بیت پاکش (علیهم السلام)استغفار و عذرخواهى از خداى مهربان، معرفى شده است.

 

رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) در سخن زیبایى مى فرمایند:

 

مَنْ کَثُرَ هُمُومُه فَلْیُکْثِر مِنَ الاِْسْتِغْفار . (21)

 

هر کس غم و غصه اش زیاد است ، باید زیاد استغفار کند .

 

و نیز در عبارت دیگرى میدان تأثیر استغفار را گسترده تر معرفى کرده و فرموده اند:

 

عَلَیْکَ بِالإِسْتِغْفارِ فَاِنَّهُ الْمُنْجاةُ . (22)

 

بر تو باد به استغفار و عذر خواهى از خداوند که استغفار نجات دهنده ( انسان از مشکلات و سختى ها ) است .

 

امام هادى (علیه السلام) ، براى رهایى از مشکلات وناروایى ها ، به استغفار به عنوان دعایى خاصّ که مورد تأکید پدران گرامیشان (علیهم السلام) نیز بوده است ، سفارش مى کنند .

 

محمد بن ریّان گوید: نامه اى به امام هادى (علیه السلام) نوشتم و از آن حضرت دعایى خواستم براى رهایى از سختى ها و بلاهایى که نازل مى گردد و مشکلاتى که دست و پا گیر انسان مى شود ، و در نامه ام تأکید کردم : همان گونه که پدران گرامیشان به دوستانشان مطالب خاصّى را مى آموختند ، به

 

من نیز دعایى مخصوص بیاموزند ( که از آن بهره فراوان ببرم ) ، حضرت در جواب چنین مرقوم فرمودند:

 

أَلْزِمِ الإِسْتِغْفارَ . (23)

 

همیشه و در همه حال با استغفار همراه باش ( و آن را تلاوت کن )! .

 

رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) در کلام دلنشینى ، براى نجات از غم و اندوه و تنگناهاى زندگى ، به زیاد گفتن استغفار سفارش کرده اند:

 

مَنْ أَکْثَرَ الإِسْتِغْفارِ جَعَلَ اللهُ لَهُ مِنْ کُلَّ هَمّ فَرَجاً وَ مِنْ کُلِّ ضیق مَخْرجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لایَحْتَسِبُ . (24)

 

هر کس زیاد استغفار کند خداوند، نسبت به هر غصّه و اندوهى گشایشى برایش قرار دهد و از هر تنگنایى راه خروجى پیش پایش گذارد ، و از جایى که گمان ندارد او را روزى دهد .

 

2 ـ نجات از قرض و پرداخت بدهى

 

یکى از مشکلات اقتصادى مسلمانان و مخصوصاً دوستان امیرمؤمنان (علیه السلام)، گرفتار شدن به قرض و وام هاى دراز مدّت است که در موارد بسیارى با رِبا و سود دهىِ غیر مجاز همراه است و باعث خمودى و انحطاط فکرى مسلمین و ضررهاى سنگین مالى و سقوط در گرداب گناه مى گردد . و عواقب سوئى را براى فرد و جامعه در بر دارد و ضربه هاى سهمگینى بر پیکر نظام اقتصادى اجتماع وارد مى سازد.

 

از طرفى اشخاص بسیارى براى بهبود زندگى خویش ، ناچار به گرفتن وام بدون بهره هستند . این گونه وام گرفتن ، هر چند ضررى به همراه ندارد بلکه در بسیارى از اوقات گره هاى کور اقتصادى وام گیرندگان را باز مى کند و براى وام دهندگان ثواب عظیم و برکات فراوانى را به دنبال دارد . امّا فرو رفتن در گرداب قرض و دست و پا زدن براى بازپرداخت وام ، از مشکلات سختى است که مؤمن را در دنیا گرفتار ، فکرش را مشغول و عمرش را کوتاه مى کند ; چرا که غم و غصه پرداخت اقساط ماهیانه و تأمین وجه چک هایى که به اشخاص مختلف داده است براى کسى که قدرت تهیّه و پرداخت آن را ندارد ، آرامش زندگیش را سلب کرده و سلامت جسم و جانش را به خطر مى اندازد.

 

در کلمات نورانى اهل بیت (علیهم السلام) براى رهایى از این مشکل و سهولت در پرداخت بدهى ، راه هایى ارائه شده است.

 

یکى از مهمترین آن ها ، زیاد استغفار نمودن و عذرخواهى کردن از خدا در ساعات شب و روز است.

 

اسماعیل بن سهیل گوید: براى امام باقر (علیه السلام) نامه اى نوشتم ، ( مشکل خود را عنوان کردم ) که گرفتار قرض سنگینى شده ام ( به گونه اى که فکرم را مشغول کرده و آبرویم را به خطر انداخته است ).

 

حضرت در جواب نامه ام نوشتند:

 

أَکْثِرْ مِنَ الإِسْتِغْفارِ وَ رَطِّبْ لِسانکَ بِقَراءَةِ « إِنّا أَنْزَلْناهُ » . (25)

 

زیاد استغفار کن و زبانت را به تلاوت سوره « اِنا اَنْزلناهُ » تر و تازه گردان ( سوره قدر را مرتّب تلاوت کن ) .

 

برکات معنوى استغفار

 

1 ـ مغفرت و آمرزش خداوند

 

مهمترین اثر معنوى استغفار و طلب آمرزش از خداوند ، دست یافتن به مغفرت و آمرزش خداى سبحان است.

 

شاید این اثر ، برترین و پر برکت ترین خاصیّت این ذکر شریف باشد . بلکه ریشه دست یابى به سایر آثار مادى و برکات معنوى استغفار، آمرزش گناهان است . چرا که اکثر گرفتارى هاى انسان به انواع سختى ها و بلاها و عمده محرومیّت هاى او از کارهاى خیر و نعمت هاى مادى و معنوى ، معلول غفلت و کوتاهى او در انجام واجبات و کارهاى نیک ، و اصرار او بر کردار زشت و ناپسند است.

 

این دو عامل ( ترک واجبات و انجام مُحَرَّمات ) آتش غضب خداوند را شعلهور مى سازد و زندگى انسان را در آتش فقر ، مرض ، قرض و محرومیّت از نعمت هاى مادّى و توفیقات معنوى ، مى سوزاند . ولى به مجرّد عذر خواهى و استغفار، عنایت خداوند غفار شامل حال بنده گنهکار مى شود ، باران رحمت و مغفرت پروردگار بر پیکر و روح او مى بارد ، جان و دل آلوده او را شستوشو مى دهد ، عوامل نزول بلا و گرفتارى را از وجود او زدوده و زمینه عنایات حق را در زندگى او فراهم مى سازد.

 

خداوند غفور براى دعوت بندگانش به سوى خویش و بهره مند ساختن آنان از عنایت و مغفرتش ، آیات متعددى بر پیامبرش نازل کرده است. در یک جا مى فرماید:

 

( وَالَّذینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا الله فَاسْتَغْفَروا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللهُ وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ . أُولـئِکَ جَزاؤُهُمْ مَغْفِرةٌ مِنْ رَبِّهِمْ ). (26)

 

آن ها که وقتى عمل زشتى انجام دادند و یا به خود ستم کردند، به یاد خدا افتاده و براى گناهان خویش از خداوند آمرزش طلبیدند ، و بر گناه خویش اصرار نورزیدند، پاداششان آمرزش پروردگارشان مى باشد . و چه کسى جز خدا گناهان را مى بخشد ؟ ایشان خوب مى دانند ( که اصرار بر گناه با استغفار سازش ندارد و جز خدا کسى گناهشان را نمى بخشد ) .

 

در جاى دیگر با تعبیر زیباترى مى فرماید:

 

( وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءًا اَوْ یَظْلِمْ نَفْسَه ثُمَّ یَسْتَغْفِرِاللهَ یَجِدِ اللهَ غَفُوراً رَحیماً ). (27)

 

هر کس کار بدى انجام مى دهد یا به نفس خویش ستم مى کند و سپس استغفار مى کند خداوند را بسیار آمرزنده و مهربان مى یابد .

 

تعبیر ( یَجِدِ اللهَ غَفُوراً رَحیماً ) در این آیه کریمه ، از وعده حتمى خداوند نسبت به آمرزش کسى که بعد از گناه خویش استغفار کرده، حکایت مى کند . یعنى حتماً مغفرت و آمرزش خداوند شامل حال چنین کسى مى شود و آثار آن در زندگى او ظاهر مى گردد.

 

از همین روست که پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) براى رسیدن به چنین حالتى به امّت خویش سفارش مى کنند که زبان خویش را به استغفار و عذرخواهى از خداوند عادت دهند تا گناهى بدون استغفار نماند و شیعه اى از آمرزش خداى غفّار محروم نگردد حضرتش مى فرمایند:

 

عَوِّدُوا أَلْسِنَتَکُمْ الإِسْتِغَفارَ فَإنَّ اللهَ تَعالى لَمْ یُعَلِّمْکُمُ الإِسْتِغْفارَ إِلاّ وَ هَوَ یُریُد أَنْ یَغْفِرَ لَکُمْ . (28)

 

زبانهایتان را به استغفار و آمرزش طلبیدن ، عادت دهید که خداوند استغفار را به شما نیاموخت مگر براى این که مى خواهد شما را ببخشد .

 

امام رضا (علیه السلام) در تمثیل زیبایى ، استغفار را تشبیه مى کنند به تکانى که بر درختى وارد مى شود و برگ هاى آن را بر زمین مى ریزد:

 

مَثَلُ الإِسْتِغْفارِ مَثَلُ وَرَق عَلى شَجَر تَحَرّکَ فَیَتَناثَرُ ، وَالْمُسْتَغْفِرُ مِنْ ذَنْب وَ یَفْعَلُهُ کَالمُسْتَهْزِئِ بِرَبِّه . (29)

 

مَثَل استغفار ، مَثَل برگى است که بر درختى است ، و حرکت باد یا طوفان آن را بر زمین مى افکند ، و کسى که از گناهى استغفار مى کند و در عین حال مرتکب آن مى شود همچون کسى است که پروردگار خویش را مسخره مى کند .

 

آرى طلب آمرزش از خداوند ، درخت عمل انسان را تکان مى دهد و برگ هاى سیاه گناه را از شاخه هاى آن جدا مى سازد و آمرزش خداوند را براى او به ارمغان مى آورد.

 

2 ـ پذیرفته شدن توبه

 

آنچه براى مؤمن گنهکار بعد از توبه و استغفار ، از همه چیز مهمتر است ، این است که بداند : آیا توبه اش پذیرفته شده یا نه؟ آیا همان گونه که او به سوى خدا بازگشته است و از کردار زشت خویش دست کشیده است ، خدا هم به سوى او روى آورده و توبه اش را پذیرفته است یا خیر؟

 

از مدارک معتبرى استفاده مى شود که یکى از عوامل پذیرش توبه، اظهار ندامت و اقرار به گناه و طلب آمرزش از خداوند است که در اصطلاح آیات و روایات از آن تعبیر به استغفار مى شود. و نقطه مقابل آن اغترار است ، که نشانه تکبر و غرور بنده در برابر خداى سبحان است .

 

بنده اى که آلوده به اغترار است با این که گناه کرده ، از کردار خود پشیمان نمى شود ، لذا حاضر به اقرار به گناه و عذرخواهى و استغفار نیست و این حالتِ بنده خوشایند خداوند نیست . و از آن جا که بهترین دعا استغفار است ، خدا بندگانش را دعوت به دعا کرده و سپس در مذمّت کسانى که از خواندن او تکبّر مىورزند فرموده است:

 

( إِنَّ الَّذینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتى سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرینَ ). (30)

 

به راستى کسانى که از خواندن من تکبّر مىورزند به زودى با ذلّت و خوارى وارد جهنم خواهند گشت! .

 

و همان قدر که خداوند این حالت بنده را دشمن مى دارد ، از حال استغفار و عذرخواهى او خشنود مى شود و آغوش مهر و رحمتش را به روى او مى گشاید. مخصوصاً اگر شخص گنهکار ، علاوه بر استغفار خویش ، از مولا و امام خود نیز بخواهد ، براى گناه او طلب آمرزش کند. که در این صورت امام مهربان او هم برایش استغفار خواهد کرد و وعده خداوند نسبت به پذیرش توبه او تحقّق مى پذیرد. خداوند کریم در این باره مى فرماید:

 

( وَ لَوُ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُو أَنْفُسَهُمْ جاءُوْکَ فَاسْتَغْفَرُوا الله وَاسْتَغْفَرَ لَهُمْ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوّاباً رَحیماً ). (31)

 

اگر اینان زمانى که به خود ستم کردند نزد تو آمده و از خدا آمرزش مى طلبیدند ، و رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) نیز براى آن ها استغفار مى کرد، خدا را پذیراى توبه و مهربان مى یافتند .

 

تعبیر ( لَوَجَدُوا اللهَ تَوّاباً رَحیماً ) در این آیه شریفه ، از پذیرش توبه چنین افرادى حکایت مى کند ، پس اگر مؤمن گنهکار از خداى خویش آمرزش طلبد و رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) یا امامى که اعتقاد به امامتش دارد و در عصر او زندگى مى کند، برایش استغفار کند ، وعده خداوند در مورد پذیرش توبه و استجابت استغفارش ـ درباره او ـ به ثمر مى نشیند و اثر آمرزش طلبى خویش را در مى یابد .

 

3 ـ رفع بوى بد گناهان و معطّر شدن به عطر استغفار

 

خداى متعال ، در عین حال که ستّّارالعیوب است و تا زمانى که بنده اى از حدّ خویش پا فراتر نگذاشته و بى باک در گناه نگشته باشد ، عیب او را مى پوشاند ; امّا گناه و پشت پا زدن به فرامین خداوند آثار وضعى و لوازم طبیعى اى دارد که گریزى از آن نیست و بنده گنهکار چاره اى جز تحمّل آن آثار ندارد.

 

از طرفى اشخاص متخلّف و گنهکار نوعاً دوست ندارند کسى از گناهشان با خبر گردد و تا مى توانند گناه خویش را پنهان مى سازند ، و اگر کردار زشتشان نشانه و آثارى داشته باشد ، در پوشاندن و از بین بردن آن تلاش مى کنند.

 

یکى از پى آمدهاى گناه ، تاریک شدن روح و متعفّن گردیدن جسم و جان انسان است . و در صورتى که خدا اجازه دهد ، این تعفّن و گندیدگى را فرشتگان آسمان استشمام مى کنند و در بسیارى موارد صاحب آن را نفرین مى کنند ; همچنین انسان هایى که پاک زیسته اند و اتّصالى با عالم ملکوت یافته اند گاهى بوى بد گناه را استشمام مى کنند.

 

یکى از آثار و برکات استغفار ـ مخصوصاً اگر بلافاصله بعد از گناه باشد ـ از بین بردن آثار گناه از جمله بوى بد گناهان ـ این اثر رسوا کننده ـ است . افزون بر این ، معطّر گشتن انسان به عطر دل انگیز استغفار ، یکى از برکات معنوىِ این ذکر شریف به شمار مى رود .

 

آرى ! کسى که هر روز و هر شب در گلستان عذرخواهى و آمرزش طلبى قدم زند و از انواع گل هاى معطّر آن در هر فصلى ، شاخه اى بچیند ، خانه وجودش معطّر مى گردد.

 

امیرالمؤمنین (علیه السلام) در سخن پر مغزى مى فرمایند:

 

تَعَطَّروا بِالإِسْتِغْفارِ ، فَلا تَفْضَحَنَّکُم رَوائِحُ الذُّنُوبِ . (32)

 

با استغفار و آمرزش خواهى از خداوند ، خود را معطّر کنید ، تا بوى بد گناهان شما را رسوا نکند .

 

4 ـ دست یافتن به رضوان خداوند

 

مقام رضا و خشنودى خداوند، برترین مقامى است که خدا در قیامت به بندگانش عطا مى فرماید. وقتى در قرآن سخن از پاداش مؤمنین و مؤمنات به میان مى آید و از بهشت عَدْن به عنوان بهترین منزلگاه ، یاد مى شود، از مقام رضا و خشنودى حق به عنوان ثوابى بزرگتر و بالاتر از بهشت عَدْن و نعمت هاى جاودانه خداى سبحان یاد مى گردد و رستگارى عظیمى براى مؤمن به شمار مى آید.

 

ذات اقدس حق در این باره مى فرماید:

 

( وَعَدَ اللهُ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ جَنّات تَجْرى مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ مَساکِنَ طَیِّبَة فى جَنّاتِ عَدْن وَ رِضْوانٌ مِنَ اللهِ أَکْبَرُ ذلِکَ هُوَ الفَوْزُ العَظیمُ ). (33)

 

خداوند به مردان و زنان با ایمان ، باغ هایى از بهشت وعده داده است که نهرهایى از زیر درختانش جارى است ، جاودانه در آن خواهند ماند و مسکن هاى پاکیزه اى در بهشت هاى عَدْن ( نصیب آن ها ساخته ) است ، و رضا و خشنودى خداوند ( از همه این ها برتر و ) بزرگتر است و این رستگارى بزرگى است .

 

بزرگتر بودن مقام رضا و خشنودى حقّ از بهشتِ عَدْن و برترین نعمت هاى بهشت ، بدان جهت است که دست یافتن به رضا و خشنودى خدا در دنیا و در نتیجه رسیدن به رضوان حق در آخرت، عامل دست یافتن به همه نعمت هاى ابدى خداوند در قیامت مى باشد که برترین آن ها ، دخول در زمره بندگان مخلَص او ، محمّد و آل محمّد (علیهم السلام)است . و بهشت واقعى

براى اهل بهشت ، همنشینى با این پاکان عالم وجود است . از همین روست که خداوند پاداش بندگان پاک و مورد پسند خویش را چنین بیان مى فرماید:

 

( یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعى إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیّةً فَادْخُلى فى عِبادى وَادْخُلى جَنَّتى ). (34)

 

اى روح آرام یافته ! به سوى پروردگارت باز گرد در حالى که تو از او خشنودى و او هم از تو راضى است ، پس در زمره بندگانم درآى و در بهشتم وارد شو .

 

اکنون که عظمت و بزرگى مقام رضوان و خشنودى ذات اقدس پروردگار روشن شد ، باید بدانیم که یکى از برکات استغفار دست یافتن به چنین عظمتى است ; و از همین جا مفهوم عناوینى که درباره استغفار به کار رفته است بهتر مشخص مى شود.

 

عبارت هایى مانند : « خَیْرَ الدُّعا » و « خَیْرُ العِبادَة » و « نِعْمَ الوَسیلَة » و « أَعْظَمُ أَجْراً » و « أَسْرعُ مَثُوبَةً » و « أَعْظَمُ بَرَکَةً » ، عناوینى است که در مورد استغفار به چشم مى خورد . این تعابیر بلند ، همگى حکایت از این دارد که یکى از برکات معنوى این ذکر مبارک ، دست یافتن به مقام رضوان و خشنودى ذات قدّوس إله است که از بهشت و تمام نعمت هاى جاودانه خدا نیز برتر و بالاتر است و سبب همنشینى با عباد مخلص خدا ، محمّد و آل محمّد (علیهم السلام) در بهشت مى گردد . و این خود بیانگر اوج ارزش استغفار است .

 

امیرالمؤمنین (علیه السلام) در سخن پربار و جامعى مى فرمایند:

 

ثَلاثٌ یَبْلُغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوانَ اللهِ: کَثْرَةُ الإِسْتِغْفارِ ، وَ خَفْضُ الجانِبِ ، وَ کَثْرهُ الصَّدَقَةِ . (35)

 

سه چیز است که بنده را به رضوان و خشنودى خدا مى رساند :

1 ـ زیاد استغفار کردن .

2 ـ فروتن و نرم خوى بودن .

3 ـ زیاد صدقه دادن .

 

5 ـ همراهى با امامان معصوم (علیهم السلام) مخصوصاً امام زمان (علیه السلام)

 

یکى از وظایف سنگینى که خداوند بر دوش همه ایمان آورندگان به خویش و رسولش گذارده ، این است که هر مسلمانى به گونه اى باید گام بردارد که در عقیده و عمل ، رفتار و گفتار و اذکار و اوراد، همراه با اولیاى او ، یعنى پیامبر و اهل بیت پاکش (علیهم السلام) باشد ; قدمى از آنان جلو نرود ، گامى از ایشان عقب نماند و همراهى با آن بزگواران را همیشه و همه جا رعایت نماید . او خود در قرآن کریمش مى فرماید:

 

( یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إتَّقُوا اللهَ وَ کُونُوا مَعَ الصّادقین ). (36)

 

اى کسانى که ایمان آورده اید ، از خدا بترسید ، تقوا پیشه کنید و همراه با صادقین باشید .

 

صادقین در این آیه شریفه ، کسى جز پیامبر و اوصیاى پاکش (علیهم السلام)نیست . در روایات متعدّدى صادقین به امامان دوازده گانه شیعه تفسیر شده اند . و ظاهر امر و فرمان خداوند ـ که بدون قید و شرط صادره شده است ـ وجوب معیّت و همراهى با این بزرگواران در تمام جهات فکرى و اعتقادى ، فقهى و عملى ، عرفانى و اخلاقى است . نه تنها همه مسلمین موظّفند در تمام ابعاد زندگى با اینان و همراه ایشان باشند ، بلکه از معیّت و همراهى با غیر آنان مخصوصاً دشمنانشان باید پرهیز نمایند.

 

از این روست که در زیارت جامعه کبیره ـ که سراسر آن درس امام شناسى است ـ خطاب به آن بزرگواران عرض مى کنیم:

 

فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لا مَعَ غَیْرِکُمْ ( عَدُوِّکُمْ ) . (37)

 

من همیشه و همه جا با شما و همراه شمایم، نه با غیر شما و دشمنان شما .

 

بى شکّ ، همراهى با این بزرگانِ آفرینش ، اکسیر اعظمى است که موجب توفیقات فراوانى در زندگى مادّىِ دنیوى ، و منشأ دستیابى به مقامات عالیه در حیات جاودانه آخرت است.

 

آنچه در این رابطه حایز اهمیّت مى باشد، دست یافتن به کلید این گنجینه کمال است، که راه را کوتاه مى کند و باب وصال اولیاى حقّ را به روى انسان مى گشاید.

 

یکى از عواملى که توفیق همراهى با این بزرگواران را نصیب انسان مى سازد ، و کلید خانه وصل امام زمان (علیه السلام) به شمار مى آید ، کثرت استغفار و عذرخواهى همیشگى از خداوند است .

 

اسماعیل بن سهل گوید: به امام جواد (علیه السلام) نامه اى نوشتم بدین مضمون :

 

عَلِّمْنى شَیْئَاً إِذا أَنَا قُلْتُه کُنْتُ مَعَکُمْ فِى الدُّنْیا وَالآخِرَةِ .

 

به من چیزى بیاموزید که هر گاه آن را خواندم در دنیا و آخرت با شما و همراهتان باشم.

 

امام (علیه السلام) به خط مبارکشان ، که آن را مى شناختم ، چنین مرقوم فرمودند:

 

أَکْثِرْ مِنْ تَلاوَةِ إِنّا أَنْزَلْناهُ ، وَ رَطِّبْ شَفَتَیْکَ بِالاِْسْتِغْفارِ . (38)

 

سوره « انا انزلناه » را زیاد تلاوت کن ، و دو لب خویش را به طلب آمرزش ، تر و تازه گردان ( و زبانت را همیشه به ذکر استغفار مترنّم ساز ) .

 

بنابراین یکى از آثار معنوى استغفار و عذرخواهى از خداوند این است که توفیق همراهى با امامان معصوم (علیهم السلام) در دنیا و آخرت، مخصوصاً بودن با امام زمان (علیه السلام) و بهره جستن از وجود پر برکت آن ذات پاک را نصیب انسان مى گرداند.

 

6 ـ محبوبیت نزد خدا و امام زمان (علیه السلام)

 

علاقه به محبوب شدن در نزد دیگران ، در فطرت هر انسانى نهفته است . کسى را نمى یابید که دوست نداشته باشد محبوب دیگران شود. نوع افراد دوست دارند محبوب کسانى باشند که داراى علم ، قدرت ، کمال ، جمال ، معنویّت و صفات نیک انسانى باشند ، تا هر زمان که به مشکلى برخوردند ، با مراجعه به ایشان و اشاره آنان مشکلشان حل شود.

 

پس شکّى نیست که هر چه محبوب انسان ، قدرت و آگاهى بیشترى داشته باشد ، علاقه به محبوب گشتن در نزد او بیشتر مى شود. از طرفى هر چه محبوبیّت انسان در نزد صاحب قدرتى بیشتر باشد استفاده بیشترى از نفوذ و قدرت او مى تواند بکند . به همین دلیل افراد زیرک ، سعى مى کنند کارى کنند که خوشایند محبوبشان باشد و بر محبوبیّت خویش در نزد او بیافزایند تا از طریق او به تمام خواسته هایشان برسند .

 

اکنون اگر شخص مورد علاقه انسان ، خداوند قدرتمندى باشد که در علم ، کمال ، قدرت و توانگرى ، نظیرى ندارد . او که هر چه را اراده کند برایش فراهم است:

 

( إِذا أَرادَ شَیْئَاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ). (39)

 

هر زمان چیزى را اراده کند ، به آن مى گوید باش ، پس آن چیز تحقّق مى پذیرد .

 

پس محبّت به محبوبیّت در نزد چنین محبوبى، نباید قابل قیاس با علاقه به محبوبیّت در نزد دیگران باشد.

 

این محبوبیّت زمانى تحقّق پیدا مى کند که بنده اى که طالب چنین موقعیّتى است ، خواسته هاى محبوب خویش را به جا آورد.

 

یکى از کارهایى که خدا از بندگانش خواسته است و بسیار خوشایند اوست، حالت توبه و استغفار پى درپى بنده به پیشگاه خداوند ذوالجلال است . او خود در قران کریمش مى فرماید:

 

( إِنَّ اللهَ یُحِبُّ التَّوّابینَ وَ یُحَبُّ الْمُتَطَهِّرینَ ). (40)

 

خداوند کسانى را که زیاد توبه و استغفار مى کنند ، دوست دارد و ( همچنین ) پاکى طلبان را ( نیز ) دوست دارد .

 

با توجه به اینکه « توّاب » صیغه مبالغه است ، و به کسى گویند که پیاپى توبه و استغفار کند ; بنابراین ، خداوند کسانى را که مرتّب ، هر روز و شب استغفار مى کنند ، دوست دارد . علاوه بر این ، توبه و استغفار یکى از مصادیق روشن دعا است و بلکه از استغفار به عنوان بهترین دعا یاد شده است . (41) پس کسى که زیاد توبه کند و از خدا آمرزش طلبد ، مصداق اصرار کننده در دعا نیز بشمار مى آید ; و تردیدى نیست که چنین فردى محبوب خدا مى باشد .

 

رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) مى فرمایند :

 

إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُلِحّینَ فِى الدُّعاءِ . (42)

 

به راستى ، خداوند اصرار کنندگان در دعا را دوست دارد .

 

بنابراین یکى از آثار پر بار استغفار و طلب آمرزش از خداوند ، محبوب شدن در نزد خدایى است که همه عالم تشنه محبت او و در انتظار عنایت اویند . بى شک کسى که محبوب خدا گردد همه عالم کارگزارش مى گردند و تا آن جا که صلاح اوست خواسته هایش برآورده مى شود . و کسى که محبوب خدا گشت ولیّش ، امام زمان (علیه السلام)نیز دوستش دارد، و از برکات وجودى خویش بهره مندش مى سازد.

 

7 ـ ورود در نور اعظم خدا

 

نور زیباترین و لطیف ترین موجودات در جهان مادّه است و سرچشمه همه زیبایى ها و لطافت ها به شما مى رود و وسیله اى براى مشاهده موجودات مختلف در جهان ماده است.

 

نور خورشید پرورش دهنده گل ها و گیاهان و رمز بقاى تمام موجودات زنده و نابود کننده انواع میکروب ها و موجودات موذى است . و بدون آن ادامه حیات براى هیچ موجود زنده اى امکان ندارد.

 

نور مبدأ همه کمالات و توفیقات مادّى و معنوى است ; زندگى بدون روشنایى براى احدى مقدور نیست . توفیق کمال یابى نیز در سایه نور و روشنایى به دست مى آید . با توجّه به این که همه کمالات دنیوى و اخروى و تمام پیشرفت هاى مادّى و معنوى از برکت نور براى بشر فراهم مى گردد ، خداوند از میان تمام محسوسات ، وجود اقدس و بى مثال خویش را به نور مثل مى زند و مى فرماید:

 

( اللهُ نُوُر السَّماواتِ وَ الاَْرْضِ مَثَلُ نُوِرهِ کَمِشْکـوة فیها مِصْباحٌ المِصْباحُ فى زُجاجَة الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّىٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَة مُبارَکَة زَیْتُونَة لاشَرْقِیَّة وَلاغَرْبِیَّة یَکادُ زَیْتُها یُضیئُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُور یَهْدِى اللهُ لِنُورِه مَنْ یَشاءُ وَ یَضْرِبُ اللهُ الأَمْثالَ لِلنّاسِ وَاللهُ بِکُلِّ شَىْء عَلیم ). (43)

 

خدا نور بخش آسمان ها و زمین است ، مَثَل نور خداوند همانند چراغدانى است که در آن چراغى ( پر فروغ ) باشد ، چراغ در حبابى قرار دارد که شفاف و درخشنده ، همچون ستاره فروزان است . این چراغ با روغنى افروخته مى شود که از درخت زیتونى گرفته شده که نه شرقى و نه غربى است ( هم از نور آفتاب که از سمت شرق در صبح مى تابد استفاده مى کند و هم از نورى که از سوى غرب مى تابد . آنچنان روغنش صاف و خالص است که ) نزدیک است بدون تماس با آتش شعلهور شود ، نورى بر فراز نور دیگر است ، و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت مى کند و خداوند براى مردم مثل هایى مى زند و بر هر چیزى آگاه است .

 

هر بخشى از این آیه به پیغمبر و اوصیاى پاکش (علیهم السلام) ، این انوار مقدسه هدایتگر ، تفسیر شده است و خدا هر که را بخواهد از ظلمت جهل و گمراهى نجات دهد و با دین خویش آشنا سازد ، به نور اینان ، مخصوصاً امام زمان (علیه السلام)هدایت مى نماید.

 

پس راه یافتنِ به نور ، به معناى راه یابى به کلید همه مشکلات و گشوده شدن باب همه کمالات ، و هدایت یافتن به همه سعادت ها است.

 

از سوى دیگر هر چه قدرت نور و شدّت تابش آن بیشتر شود، منطقه وسیع ترى را روشن مى کند و امکانات بیشترى را براى بشر در پیمودن راه سعادت ، فراهم مى سازد.

 

اضافه بر این ، هر چه عظمتِ آنچه نور بدان اضافه مى گردد ، بیشتر باشد به همان میزان ، نور هم عظمت مى یابد. زیرا یکى از خواص اضافه ، سرایت خصوصیّات مضاف الیه به مضاف است . گفته مى شود : نور شمع، نور لامپ، نور پروژکتور ، نور ستاره ، نور ماه ، تا مى رسد به نور خورشید که منبع همه انوار در جهان مادّه است . پس هر نورى به ملاحظه آنچه که بدان اضافه گشته است ، دامنه روشنایى و تابش مشخصى دارد و محدود به گستره وجودى مضافٌ الیه است . هر چه مضافٌ الیه عظمتش بیشتر ، عظمت نور هم بیشتر مى گردد.

 

اکنون اگر نور به خدایى نسبت داده شود که خالق همه انوار و مصدر همه فیوضات است و حقیقت هر نورى به لطف و عطاى او وابسته است ، دامنه این نور تا چه حد گسترش پیدا کرده و چه آثار پربارى را به ارمغان مى آورد؟ خدا مى داند.

 

با روشن شدن این مقدّمه ، باید بگوییم: یکى از آثار و برکات عجیب استغفار که در روایات بدان اشاره شده ; این است که انسان ، در نور اعظم خداوند وارد مى شود . ورود در میدان این نور ، با هستىِ انسان چه مى کند؟ و چه ابوابى را به روى او مى گشاید؟ جز خدا کسى نمى داند.

 

رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) در کلام پر نورى مى فرمایند:

 

أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فیهِ کانَ فى نُورِ اللهِ الأَعْظَمِ:

 

مَنْ کانَ عِصْمَةُ أَمْرِه شَهادَةُ أَنْ لا إِلـهَ إِلاَّ اللهَ وَ أَنّى رَسُولُ اللهِ وَ مَنْ إِذا أَصابَتْهُ مُصیبَةٌ قال: إِنّا للهِِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ ، وَ مَنْ إِذا أَصابَ خَیْراً قالَ : اَلْحَمْدُللهِِ، وَ مَنْ إِذا أَصابَ خطیئَةً قالَ : أَسْتَغْفِرُاللهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ . (44)

 

چهار چیز است که در هر کس باشد ، در نور اعظم خدا خواهد بود:

 

1 ـ کسى که گواهى به این که معبودى در عالم جز خداى یکتا نیست و این که من رسول خدایم، باعث حفظ و نگاه دارى او ( از خطا و لغزش ) گردد.

 

2 ـ کسى که هر گاه مصیبت و سختى بر او وارد شود بگوید: « إِنّا للهِِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ » ، ما براى خداییم و به سوى او بازگشت مى کنیم .

 

3 ـ کسى که هر گاه خیرى به او رسید بگوید: « اَلْحَمْدُللهِِ » ، حمد و سپاس مخصوص خداى یکتا است .

 

4 ـ کسى که هر زمان مرتکب خطایى گشت بگوید: « أَسْتَغْفِرُاللهَ وَأَتُوبُ إِلَیْهِ » ، از خدا آمرزش مى طلبم و به سوى او باز مى گردم .

 

8 ـ درخشش نامه عمل ، آن گاه که بالا مى رود

 

با توجّه به آنچه در بحث قبل ذکر شد، قدم نهادن در وادى عذرخواهى و پوزش طلبى از خداوند غفور ، یعنى : گام نهادن در بساط نورانى حق و نشستن بر سر سفره روحانى خدایى که خالق همه انوار ، و پذیراى توبه بندگانى است که با باز نمودن پنجره توبه و استغفار ، به سوى خورشید مغفرتِ حق نورى یافته اند و خانه دل خویش را روشن ساخته اند . و لازمه روى آوردن به چنین شعاع پرنورى ، نورانى شدن همه وجود انسان و نجات هستى او از تمام ظلمت ها و تاریکى هاست .

 

از جمله تاریکى هایى که امنیّت انسان را در عوالم بعد از مرگ تهدید مى کند ، تاریکى نامه عمل اوست ، که در واقع انعکاس اعمال زشت او در عالم برزخ و قیامت است .

 

پر واضح است ، وقتى انسان بر اثر استغفار ، در نور اعظم حق داخل گشت و ظلمت گناهانش برطرف شد ، تاریکى نامه عمل او نیز از بین خواهد رفت. بلکه مى توان گفت: بنده گنهکار ، به خاطر توبه و آشتى با خداوند به جایى مى رسد که خدا به سوى او رو مى کند و روى آوردن خدا به سوى او باعث مى شود که نور قُدْسى حق در صحیفه کردارش منعکس گردد و نامه عملش نورانى شود.

 

از این جا به یکى دیگر از آثار و برکات معنوىِ استغفار پى مى بریم که عبارت است از: نورانى شدنِ نامه عمل انسان به نور حق ، به گونه اى که وقتى به آسمان برده مى شود از درخشش خاصّى برخوردار است .

 

امام صادق (علیه السلام) در حدیثى به این مطلب اشاره کرده و شرط دست یافتن به چنین اثر پر بارى را زیاد استغفار کردن معرفى مى فرمایند :

 

إِذا اَکْثَرَ الْعَبْدُ مِنَ الإِسْتِغْفارِ ، رُفِعَتْ صَحیفَتُه وَ هِىَ تَلاَْ لاَُ . (45)

 

هر گاه بنده اى زیاد استغفار گوید و از خدا آمرزش طلبد، نامه عملش در حالى که نور افشانى کرده ، و مى درخشد ، بالا مى رود .

 

9 ـ زمین خوردن شیطان و خنثى شدن وسوسه هاى او

 

شیطان دشمن درجه یک بشر ، و عامل تمام انحرافات و لغزش هاى

فکرى و عملى انسان است و پیوسته دنبال گمراه نمودن مؤمنین و دوستان امیرالمؤمنین (علیه السلام) است.

 

تنها بندگان خاصّ خدایند که در اثر اخلاص در ایمان و عمل ، از شرّ او در امانند. روزى که خداوند او را از درگاه خویش راند ، قسم یاد کرد که به جز بندگان مخلَص خدا ، همه بندگان را گمراه خواهم نمود :

 

( فَبِعِزَّتِکَ لاَُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ إِلاّ عِبادَکَ مِنْهُم المُخْلَصینَ ). (46)

 

به عزّتت سوگند همه آنان را گمراه خواهم کرد ، مگر از میان آن ها بندگان خالص شده تو ، را .

 

مخلَصین در دیدگاه روایات ، ائمه طاهرین (علیهم السلام) هستند ، که راه هاى

مبارزه با شیطان را از خداى خویش آموخته اند ، و براى رهایى از چنگال شیطان ، مؤمنان را به پیمودن آن سفارش کرده اند .

 

کسى که طالب کمال و رهایى از دام شیطان است ، باید این ارشادات را در زندگى خود به کار گیرد و بدین وسائل ، با شیطان و مریدانش مبارزه کند.

 

یکى از مهمترین عوامل مبارزه با شیطان که در روایات اهل بیت (علیهم السلام)از آن یاد شده است، زیاد استغفار کردن ، و مرتّب از خدا عذرخواستن است.

 

روزى رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) به اصحاب خویش فرمودند:

 

أَلا أُخْبِرُکُمْ بِشَىْء إِنْ أَنْتُمْ فَعَلْتُمُوهُ تَباعَدَ الشَّیْطانُ مِنْکُمْ کَما تَباعَدَ الْمَشْرِقُ مِنَ الْمَغْرِبِ .

 

آیا به شما خبر دهم آنچه را که اگر انجام دهید شیطان از شما دور شود ، همان گونه که مشرق از مغرب فاصله دارد؟

 

اصحاب عرض کردند : آرى ( بفرمایید ) .

 

پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند:

 

الصَّومُ یَسْوَدُّ وَجْهَه ، وَالصَّدَقَةُ تُکْسِرُ ظَهْرَهُ ، وَالحُبُّ فِى اللهِ وَالمُوازَرَةُ عَلَى العَمَلِ الصّالِحِ یَقْطَعُ دابِرَه ، وَالإِسْتِغْفارُ یَقْطَعُ وَتینَهُ . (47)

 

روزه چهره او را سیاه مى کند، صدقه پشت او را مى شکند ، محبّت ورزیدن در راه خدا و مواظبت بر عمل نیک ریشه او را بَرکَند و استغفار رگ حیاتى او را مى بُرّد .

 

بنابر این یکى از آثار و برکات استغفار ، به زمین خوردن شیطان و خنثى شدن تلاش هاى بىوقفه اوست ، که با توجّه به گستره فعالیت هاى او در گمراه نمودن مردم، عظمت و اهمیّت این خاصیّت بیشتر روشن مى شود.

 

3ـ زوال کابوس یأس و امیدوار شدن به مغفرت خداوند

 

یکى از بزرگترین گناهان که به هیچ وجه قابل گذشت و چشم پوشى نیست ، یأس از رحمت خداوند و قطع امید از مغفرت اوست . کسى که از آمرزش خداوند مأیوس است و به گذشت کریمانه پروردگار امیدى ندارد ، هر گناهى را مرتکب مى شود و در منجلاب انحرافات فرو مى رود ، در درّه هاى شقاوت سقوط مى کند و روز به روز در حال استدراج و فرو رفتن در درکات عذاب خداوند خواهد بود.

 

خداى مهربان براى جلوگیرى از پدید آمدن این حالت و رسیدن به چنین سرانجامى ، باب توبه و استغفار را به روى انسان گشوده است ، تا هیچ مجرمى از رحمت واسعه الهى مأیوس نشود و به سوى خدا باز گردد. و باران مغفرت حقّ ، بر سرزمین جانش ببارد و غنچه ایمان و معرفت در بوستان وجودش شکوفا گردد.

 

در این راستا یکى از برکات معنوى استغفار که خود داراى آثار پربارى است ; از بین رفتن کابوس یأس و ناامیدى ، و تابش خورشید امید و رجاء در خانه دل گنهکار است ; که این خود باعث رویش درخت معنویّت در بهشت ایمان انسان ، و لبخند شکوفه هاى آمرزش بر چهره وجود او مى گردد. به همین دلیل امیرالمؤمنین (علیه السلام) از کسى که با وجود استغفار، از آمرزش خدا ناامید گشته ، اظهار شگفتى کرده و مى فرمایند :

 

اَلْعَجَبُ مِمَّنْ یَقْنَطُ وَ مَعَهُ المُمْحاةُ . قیلَ : وَ مَا المُمْحاةُ ؟ قالَ : اَلاِْسْتِغْفارُ . (48)

 

تعجب از کسى است که از رحمت و آمرزش خداوند ناامید مى گردد ، در حالى که وسیله پاک کننده دارد .

 

سئوال شد: پاک کننده چیست؟

 

فرمودند:

 

استغفار و طلب آمرزش از خداوند.

 

4ـ پاک شدن زنگار دل و صفا یافتن قلب انسان

 

یکى از علل عدم پذیرشِ حق ، و سستى در انجام واجبات و نپرداختنِ به عبادات این است که ، دل انسان را زنگار گناه گرفته باشد، و فکر او را کدورتِ علاقه به شهوات تاریک و ظلمانى ساخته باشد ; و از سوى دیگر قلب او را قساوت فرا گرفته، حالت پذیرش و نرمش در برابر حق را از دست داده و در درّه هاى شقاوت سقوط نموده باشد . بى جهت نیست که خداوند ، علّت انکار و روى گردانى قوم موسى (علیه السلام)را ، سختى دل آنان دانسته و مى فرماید:

 

( ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِىَ کَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنْ الْحِجارَةِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الاَْنْهارُ وَإِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللهِ ... ). (49)

 

شما بعد از معجزاتى که از موسى (علیه السلام) دیدید، سخت دل شدید و دل هایتان چون سنگ ، یا سخت تر از سنگ گردیده است . از میان پاره اى سنگ ها نهرهاى آب مى جوشد و برخى دیگر شکافته مى شود و از دل آن آب بیرون مى آید و پاره اى دیگر از ترس خدا فرو ریزد .

 

روشن است که بزرگترین مانع براى هدایت و سعادت بشر ، پدید آمدن چنین حالتى در دل و جان اوست ، که شخص را از پذیرش حق باز داشته و از توفیقات و پیشرفت هاى معنوى او جلوگیرى مى کند، پس در این راستا، یکى از برکات مهمّ استغفار این است که زنگار دل را مى زداید ، قلب را صفا مى بخشد ، به فکر انسان نور و روشنایى عطا مى کند و ظرف وجود او را پذیراى هدایت هاى خداوند و هادیان راه سعادت و فضیلت مى سازد .

 

رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) در این زمینه مى فرمایند:

 

إِنَّ لِلْقُلوبِ صَداءً کَصَداءِ النُّحاسِ فَاجْلُوها بِالإِسْتِغْفارِ . (50)

 

براى دل ها زنگار و کدورتى است مثل زنگار و کدورت مِسْ ، دل هاى خویش را با استغفار و طلب آمرزش از خدا ، جلا دهید.

 

5ـ روى آوردن خیر و خوبى به انسان

 

توجّه به استغفار و روى آوردن به درگاه خدا و عذرخواهى از گناه، توجّه به همه خوبى ها ، خیرات و برکات است ; و نشانه آن است که خداوند اراده خیر و خوبى به انسان دارد . و غفلت از آن ، فرو رفتن در منجلاب زشتى ها و بدى ها را به دنبال دارد و علامت آن است که خداوند اراده شرّ و بدى نسبت به او دارد .

 

سفیان بن سمط گوید : امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

 

إِنَّ اللهَ إِذا أَرْادَ بِعَبْد خَیْراً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنِقْمَة وَیُذَکِّرُهُ الاِْسْتِغْفارَ ، وَ إِذا أَرادَ بِعَبْد شَرّاً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنِعْمَة لِیُنْسِیَهُ الإِسْتِغْفارَ وَ یَتَمادى بِها وَ هُو قَوْلُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ ( سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لایَعْلَمُونَ ) بِالنِّعَمِ عِنْدَ المَعاصى . (51)

 

به راستى ، هرگاه خداوند اراده مى کند خیرى را به بنده اى ( برساند ) و او گناهى مى کند ، به بلایى گرفتارش مى کند، آن گاه استغفار را به یادش مى آورد . ( تا بدین وسیله گناهش را ببخشد و از عقوبت دنیا و آخرت ، نجاتش دهد ) .

 

و هرگاه اراده مى کند شرّ و بدى را به بنده اى ( برساند ) و او گناه مى کند ، پس از گناه نعمتى به او مى دهد تا استغفار را فراموش کند و مشغول آن نعمت گردد. و همین مراد خداوند است که مى فرماید:

 

« ما آن ها را در درکات عذاب خویش پایین مى بریم به گونه اى که خود نمى دانند » .

 

یعنى : به واسطه نعمت هایى که پس از عصیان و نافرمانى خدا، به آنان مى دهیم ، ( ایشان را در عذاب خویش لحظه به لحظه پایین تر مى بریم ) .

 

پس چه بهتر که وِرْد شب و روز خود را استغفار و عذرخواهى از خداوند قرار دهیم ، تا خالق خیرات ، اراده خیر و نیکى به زندگى ما کند و خیرات مادّى و برکات معنویش را به سوى ما گسیل دارد و از شرور و بدى ها نگاهمان دارد.

 

6ـ بازگشت روح ایمان و تکمیل حقیقتش در انسان

 

از مدارکى استفاده مى شود : هنگام گناه، روح ایمان از انسان جدا مى گردد و بین او و حقیقت ایمان فاصله مى افتد و چنانچه شخص گنهکار توبه و استغفار کند ، این روح به او برمى گردد. و این یکى از برکات مهمّ استغفار است که نباید از اهمیّت آن غافل شد.

 

محمّد بن مسلم گوید: امام باقر (علیه السلام) فرمودند:

 

إِذا زَنَى الزّانِى خَرَجَ مِنْهُ رُوحُ الایمانِ ، فَإِنْ إِسْتَغْفَرَ عادَ إِلَیْهِ . (52)

 

هنگامى که شخص زناکار زنا مى کند ، روح ایمان از او بیرون مى رود . پس اگر توبه و استغفار کند ، این روح به او بر مى گردد! .

 

از این مهمتر آن که پس از بازگشت روح ایمان به انسان ، اگر او استغفار و عذرخواهى خداوند را ادامه دهد ; مراتب ایمان در وجودش کامل مى شود و حقیقت اعتقاد به حق در او شکل مى گیرد.

 

پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) در سفارش هایى که به امیرالمؤمنین (علیه السلام) دارند ، استغفار بعد از گناه را یکى از هفت عاملى مى شمارند که باعث تکمیل حقیقت ایمان در انسان مى گردد:

 

یا عَلىُّ سَبْعَةٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ فَقَدْ اسْتَکْمَلَ حَقیقَةَ الایمانِ وَ أَبْوابُ الْجـَنَّةِ مُفَتَّحَةٌ لَهُ : مَنْ أَسْبَغَ وُضُوئَه ، وَ أَحْسَنَ صَلاتَه ، وَ اَدّى زَکاةَ مالِه ، وَ کَفَّ غَضَبَه ، وَ سَجَنَ لِسانَه ، وَاسْتَغْفَر لِذَنْبِه ، وَ اَدّى النَّصیحَةَ لاِِهْلِ بَیْتِ نَبِیّهِ . (53)

 

اى على ! هفت چیز است که در هر کس باشد حقیقت ایمان را در خود کامل کرده است ، و درهاى بهشت به رویش باز مى گردد:

 

1 ـ کسى که وضویش را شاداب و کامل بگیرد.

 

2 ـ نمازش را نیکو بجا آورد.

 

3 ـ زکاة مالش را بپردازد .

 

4 ـ خشم خود را باز دارد.

 

5 ـ زبانش را در زندان دهان حبس کند.

 

6 ـ براى گناهش استغفار کرده، آمرزش طلبد.

 

7 ـ براى اهل بیت پیامبرش (علیهم السلام) ، خیرخواهى کند.

 

14 ـ ورود به بهشت

 

کسى نیست که آرزوى بهشت و نعمت هاى بى نظیر بهشتى را در سر نپروراند . و شکى نیست که ورود به بهشت شرایطى دارد که بخشى از آن مربوط به اعتقاد انسان و بخش دیگرش وابسته به عمل اوست . در آیات و روایات به صورت پراکنده به این شرایط اشاره شده است .

 

رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) در سخنى زیبا و پر بار به چهار عمل براى انسان اشاره مى کنند که اگر در کسى باشد ، از اعتقاد راسخ او به خدا حکایت مى کند . و کسى که عمر گران مایه خویش را با این صفات سپرى مى کند ، وارد بهشت مى گردد . یکى از آن ها این است که هر گاه ، مرتکب گناهى شد ، بگوید : « أسْتَغْفِرُاللهَ » . (54)

 

پس یکى از برکات معنوى استغفار ، ورود در بهشت و بهره مندى از نعمت هاى ابدى بهشتى است . و این مطلبى نیست که تنها در این روایت آمده باشد. در حدیث دیگرى پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) فضایل زیادى را براى استغفار بعد از نافله فجر ، قبل از نماز صبح ذکر مى کنند . از جمله مى فرمایند:

 

هر کس این استغفار را تلاوت کند ، اگر در آن روز یا شبى که استغفار کرده بمیرد ، وارد بهشت مى گردد . (55)

 

در روایت صفحه قبل نیز ، پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) به این مطلب اشاره کرده و استغفار را یکى از هفت عاملى مى شمارند که باعث تکمیل ایمان و باز شدن درهاى بهشت به روى انسان مى گردد.

 

پى‏نوشتها:


21. بحارالأنوار ، ج 90 ، ص 283 .

22. بحارالأنوار ، ج 90 ، ص 283 .

23. بحارالأنوار ، ج 90 ، ص 283 ; وسائل الشّیعه ، ج 7 ، ص 177 .

24. بحارالأنوار ، ج 90 ، ص 281 .

25. کافى ، ج 5 ، ص 316 ، ح 51 .

26. سوره آل عمران ، آیه 135 .

27. سوره نساء ، آیه 110 .

28. مستدرک سفینة البحار ، ج 7 ، ص 601 .

29. کافى ، ج 2 ، ص 504 ; وسائل الشّیعه ، ج 7 ، ص 176 .

30. سوره غافر ، آیه 60 .

31. سوره نساء ، آیه 64 .

32. وسائل الشّیعه ، ج 16 ، ص 70 ; بحارالأنوار ، ج 6 ، ص 22 .

33. سوره توبه ، آیه 72 .

34. سوره فجر ، آیه 27 ـ 30 .

35. مستدرک سفینة البحار ، ج 7 ، ص 601 .

36. سوره توبه ، آیه 119 .

37.مفاتیح الجنان .

38.بحارالأنوار ، ج 90 ، ص 279 .

39.سوره یـس ، آیه 82 .

40.سوره بقره : آیه 222 .

41.کافى ، ج 2 ، ص 504 ; وسائل الشّیعه ، ج 7 ، ص 176 .

42.بحارالأنوار ، ج 90 ، ص 378 ; الدعوات ، ص 20 .

43.سوره نور ، آیه 35 .

44.وسائل الشّیعه ، ج 16 ، ص 70 ; مستدرک الوسائل ، ج 5 ، ص 310 ; بحارالأنوار ، ج 74 ، ص 146 ; ثواب الأعمال ، ص 165 .

45.کافى ، ج 2 ، ص 504 ; وسائل الشّیعه ، ج 7 ، ص 176 .

46.سوره ص ، آیه 83 .

47. کافى ، ج 4 ، ص 63 ; من لایحضر الفقیه ، ج 2 ، ص 75 ; التهذیب ، ج 4 ، ص 191 ; وسائل الشّیعه ، ج 10 ، ص 395 .

48.وسائل الشّیعه ، ج 7 ، ص 177 .

49.سوره بقره ، آیه 74 .

50.بحارالأنوار ، ج 90 ، ص 284 .

51.کافى ، ج 2 ، ص 452 .

52.بحارالأنوار ، ج 90 ، ص 378 ; الدعوات ، ص 20 .

53.من لایحضره الفقیه ، ج 4 ، ص 259 . این حدیث از سکونى از امام صادق (علیه السلام) به همین مضمون با اندک اختلافى نیز ، روایت شده است . بحارالأنوار ، ج 77 ، ص 304 .

54.مستدرک الوسائل ، ج 12 ، ص 120 .

55.بحارالأنوار ، ج 84 ، ص 326 . ما متن این استغفار را در بحث انواع استغفار ، صفحه 253 آورده ایم .


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد