دانلود نمونه سوال و تلخیص دروس حوزه علمیه خراسان و قم
دانلود نمونه سوال و تلخیص دروس حوزه علمیه خراسان و قم

دانلود نمونه سوال و تلخیص دروس حوزه علمیه خراسان و قم

علت حجاب از دیدگاه اسلام بالا بردن ارزش

علت اصلی حجاب از دیدگاه اسلام بالا بردن ارزش 

 

عللی که قبلا ذکر کردیم کم و بیش مورد استفاده مخالفان پوشیدگی زن قرار گرفته است . به عقیده ما یک علت اساسی در کار است که مورد غفلت واقع‏ شده است . به عقیده ما ریشه اجتماعی پدید آمدن حریم و حائل میان زن و مرد را در میل به ریاضت ، یا میل مرد به استثمار زن ، یا حسادت مرد ، یا عدم امنیت اجتماعی ، یا عادت زنانگی نباید جستجو کرد و لااقل باید کمتر در اینها جستجو کرد . ریشه این پدیده را در یک تدبیر ماهرانه غریزی‏ خود زن باید جستجو کرد .

به طور کلی بحثی است درباره ریشه اخلاق جنسی زن از قبیل حیا و عفاف ، و از آنجمله است تمایل به ستر و پوشش خود از مرد . در اینجا نظریاتی‏ ابراز شده است .

دقیق‏ترین آنها اینست که حیا و عفاف و ستر و پوشش تدبیری است که خود زن با یک نوع الهام برای گرانبها کردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به کار برده است . زن با هوش فطری و با یک حس مخصوص به خود دریافته است که از لحاظجسمی نمی‏تواند با مرد برابری کند و اگر بخواهد در میدان زندگی با مرد پنجه نرم کند از عهده زور با زوی مرد بر نمی‏آید ، و از طرف دیگر نقطه‏ ضعف مرد را در همان نیازی یافته است که خلقت در وجود مرد نهاده است‏ که او را مظهر عشق و طلب ، و زن را مظهر معشوقیت و مظلومیت قرار داده‏ است . در طبیعت ، جنس نر گیرنده و دنبال کننده آفریده شده است . به‏ قول ویل دورانت :

" آداب جفتجوئی عبارت است از حمله برای تصرف در مردان ، و عقب‏ نشینی برای دلیری و فریبندگی در زنان . . . مرد طبعا جنگی و حیوان شکاری‏ است ، عملش مثبت و تهاجمی است . زن برای مرد همچون جائزه‏ای است که‏ باید آنرا برباید " .

وقتی که زن مقام و موقع خود را در برابر مرد یافت و نقطه ضعف مرد را در برابر خود دانست همانطور که متوسل به زیور و خودآرائی و تجمل شد که‏ از آن راه مرد تصاحب کند ، متوسل به دور نگهداشتن خود از دسترس مرد نیز شد . دانست که نباید خود را رایگان کند بلکه بایست آتش عشق و طلب او را تیزتر کند و در نتیجه مقام و موقع خود را بالا برد .

ویل دورانت می‏گوید :

" حیا امر غریزی نیست بلکه اکتسابی است . زنان دریافتند که دست و دل‏بازی مایه طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند " .

ویل دورانت می‏گوید :

" خودداری از انبساط ، و امساک در بذل و بخشش بهترین سلاح برای شکار مردان است . اگر اعضای نهانی انسان را در معرض عام تشریح می‏کردند توجه‏ ما به آن جلب می‏شد ولی رغبت و قصد به ندرت تحریکمی‏گردید . مرد جوان به دنبال چشمان پر از حیا است و بی آنکه بداند حس‏ می‏کند که این خودداری ظریفانه از یک لطف و رقت عالی خبر می‏دهد " .

مولوی ، عارف نازک اندیش و دوربین خودمان مثلی بسیار عالی در این‏ زمینه می‏آورد ، اول درباره تسلط معنوی زن بر مرد می‏گوید :

زین للناس حق آراسته است زانچه حق آراست چون تانند رست چون پی یسکن الیهاش آفرید کی تواند آدم از حوا برید رستم زال ار بود ، وز حمزه بیش هست در فرمان اسیر زال خویش آنکه عالم مست گفتارش بدی کلمینی یا حمیرا می‏زدی آنگاه راجع به تأثیر حریم و حائل میان زن و مرد در افزایش قدرت و محبوبیت زن و در بالا بردن مقام او و در گداختن مرد در آتش عشق و سوز ، مثلی لطیف می‏آورد : آنها را به آب و آتش تشبیه می‏کند ، می‏گوید مثل مرد مثل آب است و مثل زن مثل آتش ، اگر حائل از میان آب و آتش برداشته‏ شود آب بر آتش غلبه می‏کند و آنرا خاموش می‏سازد ، اما اگر حائل و حاجبی‏ میان آن دو برقرار گردد مثل اینکه آب را در دیگی قرار دهند و آتش در زیر آن دیگ روشن کنند ، آنوقت است که آتش آب را تحت تأثیر خود قرار می‏دهد ، اندک اندک او را گرم می‏کند و احیانا جوشش وغلیان در او به وجود می‏آورد ، تا آنجا که سراسر وجود او را تبدیل به بخار می‏سازد . می‏گوید :

آب غالب شد بر آتش از لهیب زآتش او جوشد چو باشد در " حجیب " چونکه دیگی حایل آمد آن دو را نیست کرد آن آب را کردش هوا مرد برخلاف آنچه ابتدا تصور می‏رود ، در عمق روح خویش از ابتذال زن و از تسلیم و رایگانی او متنفر است . مرد همیشه عزت و استغناء و بی‏ اعتنائی زن را نسبت به خود ستوده است .

ابن العفیف می‏گوید :

تبدی النفار دلالا و هی آنسه یا حسن معنی الرضا فی صوره الغضب نظامی می‏گوید :

چه خوش نازی است ناز خوبرویان زدیده رانده را از دیده جویان به طور کلی رابطه‏ای است میان دست نارسی و فراق از یک طرف و عشق و سوز و گرانبهائی از طرف دیگر ، همچنانکه رابطه‏ای است میان عشق و سوز از یک طرف و میان هنر و زیبائی از طرف دیگر ، یعنی عشق در زمینه فراقها و دست نارسی‏ها می‏شکفد و هنر و زیبائی در زمینه عشق رشد و نمو می‏یابد .

برتراند راسل می‏گوید :

" از لحاظ هنر مایه تأسف است که به آسانی به زنان بتوان دست یافت‏ و خیلی بهتر است که وصال زنان دشوار باشد بدون آنکه غیر ممکنگردد " .

هم او می‏گوید :

" در جائی که اخلاقیات کاملا آزاد باشد ، انسانی که بالقوه ممکن است‏ عشق شاعرانه‏ای داشته باشد عملا بر اثر موفقیتهای متوالی به واسطه جاذبه‏ شخصی خود ، ندرتا نیازی به توسل به عالیترین تخیلات خود خواهد داشت " .

ویل دورانت در لذات فلسفه می‏گوید : " آنچه بجوئیم و نیابیم عزیز و گرانبها می‏گردد . زیبائی به قدرت میل‏ بستگی دارد و میل با اقناع و ارضاء ، ضعیف و با منع و جلوگیری ، قوی‏ می‏گردد " .

از همه عجیب‏تر سخنی است که یکی از مجلات زنانه از آلفرد هیچکاک - که‏ به قول آن مجله به حسب فن و شغل فیلمسازی خود درباره زنان تجارب فراوان‏ دارد - نقل می‏کند . او می‏گوید :

" من معتقدم که زن هم باید مثل فیلمی پرهیجان و پرآنتریک باشد ، بدین‏ معنی که ماهیت خود را کمتر نشان دهد و برای کشف خود مرد را به نیروی‏ تخیل و تصور زیادتری وادارد . باید زنان پیوسته بر همین شیوه رفتار کنند یعنی کمتر ماهیت خود را نشان دهند و بگذارند مرد برای کشف آنها بیشتر به خود زحمت دهد " .

ایضا همان مجله در شماره دیگری از همین شخص چنین نقل می‏کند :

" زنان شرقی تا چند سال پیش به خاطر حجاب و نقاب و رویبندی که به‏ کار می‏بردند خود بخود جذاب می‏نمودند و همین مسأله جاذبه نیرومندی بدانها می‏داد ، اما به تدریج با تلاشی که زنان این کشورها برای برابری با زنان‏ غربی از خود نشان می‏دهند حجاب و پوششی که دیروزبر زن شرقی کشیده شده بود از میان می‏رود و همراه آن از جاذبه جنسی او هم‏ کاسته می‏شود " .

می‏گویند : " مشتاقی است مایه مهجوری " . این صحیح است اما عکس آن‏ هم صحیح است که : " مهجوری است مایه مشتاقی " .

امروز یکی از خعهایی که در دنیای اروپا و امریکا وجود دارد خع عشق است‏ . در کلمات دانشمندان اروپائی زیاد این نکته به چشم می‏خورد که اولین‏ قربانی آزادی و بی‏بند و باری امروز زنان و مردان ، عشق و شور و احساسات‏ بسیار شدید و عالی است . در جهان امروز هرگز عشقهائی از نوع عشقهای شرقی‏ از قبیل عشقهای مجنون و لیلی ، و خسرو و شیرین رشد و نمو نمی‏کند . نمی‏خواهم به جنبه تاریخی قصه مجنون و لیلی ، و خسرو و شیرین تکیه کرده‏ باشم ، ولی این قصه‏های بیان کننده واقعیاتی است که در اجتماعات شرقی‏ وجود داشته است .

از این داستانها می‏توان فهمید که زن بر اثر دور نگهداشتن خود از دسترسی‏ مرد تا کجا پایه خود را بالا برده است و تا چه حد سر نیاز مرد را به‏ آستان خود فرود آورده است ؟ قطعا درک زن این حقیقت را در تمایل او به‏ پوشش بدن خود و مخفی کردن خود به صورت یک راز تأثیر فراوان داشته است‏ .


علل دیگری که مخالفان حجاب ذکر می کنند

ریاضت و رهبانیت

عدم امنیت

حسادت

عادت زنانگی


علت واقعی حجاب:بالا بردن ارزش زن

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد