دانلود نمونه سوال و تلخیص دروس حوزه علمیه خراسان و قم
دانلود نمونه سوال و تلخیص دروس حوزه علمیه خراسان و قم

دانلود نمونه سوال و تلخیص دروس حوزه علمیه خراسان و قم

دو فضیلت حضرت علی (ع): پیمان برادی با پیامبر و بسته نشدن در خانه علی (ع) به مسجد

دو فضیلت بزرگ   

 

اگر در هر مسئله اى از مسائل اجتماعى تردید کنیم و یا براى اثبات آن به آزمایش و برهان و گواه نیازمند باشیم ,دربارهء لزوم اتحاد و همبستگى اجتماعى و منافع سرشار آن تردید به خود راه نمى دهیم و هرگز کسى را پیدا نمى کنیم که بگوید پراکندگى و دو دستگى خوب و مفید است و اتحاد و اتفاق بد وزیانمند. زیرا کمترین سودى که از اتفاق عاید جامعه مى شود پیوستن نیروهاى کوچک و پراکنده به یکدیگر است که در سایهء آن نیروى عظیمى پدید مى آید که مى تواند مبدأ تحولاتى بزرگ در شئون مختلف جامعه شود.

آبهایى که در پشت سدهاى بزرگ به صورت دریاچه جلوه مى کند از پیوستن رودهاى کوچکى به وجود آمده است که به تنهایى نه قدرت تولید برق دارند و نه چندان به درد کشاورزى مى خورند اما از اجتماع این رودها کوچک در یک محل دریاچه اى حاصل مى شود که قدرت تولید هزاران کیلو وات برق را دارد و با آب آن هزاران هکتار زمین را مى توان زیر کشت برد.

غرض زانجمن و اجتماع جمع قواست چرا که قطره چو شد متصل به هم دریاست

ز قطره هیچ نیاید ولى چون دریا گشت هر آنچه نفع تصور کنى در آن آنجا است

ز قطره , ماهى پیدا نمى شود هرگزمحیط گشت , از آن نهنگ خواهد خاست

ز گندمى مى نتوان پخت نان وقوت نمودچو گشت خرمن و خروار وقت برگ و نواست

ز فرد فرد محال است کارهاى بزرگ ولى ز جمع توان خواست هر چه خواهى خواست

بلى چون مورچگان را وفاق دست دهدبه قول شیخ , هژبر ژیان اسیر و فناست

نه تنها باید از نیروهاى مادى در پیشبرد اهداف کمک خواست بلکه باید از قدرت فکر و معنوى افراد در رفع مشکلات اجتماعى و برنامه ریزیهاى صحیح استمداد جست و از طریق مشاوره و تبادل نظر راه و چاه را روشن ساخت و بر کوههایى از مشکلات فایث آمد. از این جهت , در برنامه هاى اصیل و ارزندهء آیین اسلام , اهیمیت موضوع مذاکره ومشاوره در امور اجتماعى به خوبى به چشم مى خورد و قرآن کریم کسانى را حقجو و واقع بین معرفى مى کند که اساس کارهاى آنان را مشاوره و تبادل نظر تشکیل دهد:

<و الذین استجابوا لربهم و اقاموا الصلاة و امرهم شورى بینهم و مما رزقناهم ینفقون >(شورى : 38)

کسانى که به نداى پروردگار خود پاسخ گفتند و نماز را بر پا مى دارند و امور خود را با مشورت در میان خویش انجام مى دهند و از آنچه که روزى آنان کرده ایم انفاق مى کنند.

 

اتحاد و پیوند برادرى

 

اخوت اسلامى از اصول اجتماعى آیین اسلام است . پیامبر اسلام (ص ) به صورتهاى مختلف در جهت استوارساختن این پیوند کوشیده است .

پس از ورود مهاجران به مدینه , براى نخستین بار, پیوند برادرى میان دو تیره از انصار, یعنى اوس و خزرج , به دست پیامبر (ص ) گره خورد. این دو قبیله , که بومیان مدینه بودند و سالیان درازى با یکدیگر نبرد داشتند, در پرتوکوششهاى رسول اکرم با یکدیگر برادر شدند و تصمیم گرفتند که گذشته ها را فراموش کنند. هدف از عقد این پیوند آن بود که اوس و خزرج , که دو ستون عمدهء ارتش اسلام را در برابر مشرکان تشکیل مى دادند, کشت و کشتار و ظلم وتعدى به یکدیگر را به فراموشى بسپارند و صلح و صفا را جایگزین عداوتهاى دیرینه کنند.

براى بار دوم , پیامبر گرامى (ص ) دستور داد که یاران او, اعم از مهاجر و انصار, با یکدیگر برادر شوند و هر کدام براى خود برادرى بگیرد. چه بسا دو مهاجر با یکدیگر و یا یکى از مهاجران با یکى از انصار عقد اخوت بستند و دست یکدیگر را به عنوان برادرى فشردند و از این طریق یک نوع قدرت سیاسى معنوى بر سرآنان سایه افکند.

 

مورخان و محدثان اسلامى مى نویسند:

 

روزى پیامبر اکرم (ص ) برخاست و خطاب به یاران خود فرمود: <تا خوا فى الله اخوین اخوین >یعنى در راه خدا دوتا دو تا با هم برادر شوید.

تاریخ در این مورد از افرادى نام مى برد که به فرمان پیامبر (ص ) در آن روز با یکدیگر پیوند اخوت برقرار کردند. مثلاًابوبکر با عمر, عثمان با عبدالرحمان بن عوف , طلحه با زبیر, ابى بن کعب با ابن مسعود, عمار با ابو حذیفه , سلمان باابو الدرداء و... پیوند برادرى بستند و اخوت این افراد به تصویب پیامبر رسید.

این پیوند برادرى که در میان افراد معدودى صورت گرفت , غیر آن اخوت همگانى و برادرى اسلامى است که قرآن مجید آن را در مقیاس جهان اسلام اعلام کرده است و همهء مؤمنان را برادر یکدیگر خوانده است .

 

حضرت على (ع ) برادر پیامبر (ص ) است

 

رسول اکرم (ص ) براى هر یک از افرادى که در مسجد النبى حاضر بودند برادرى معین کرد. على (ع ) در آن میان تنهاماند و براى او برادرى تعیین نشد. در این هنگام على (ع ) با دیدگان اشک آلود به حضور پیامبر(ص ) رسید و گفت :

براى هر یک از یاران خویش برادرى تعیین کردى ولى میان من و کسى پیوند اخوت برقرار نفرمودى !

در این لحظه پیامبر اکرم کلام تاریخى خود که را که مبین مقام و موقعیت على (ع ) از حیث قرب و منزلت او نسبت به پیامبر است خطاب به او فرمود:

<انت اخى فى الدنیا و الاخرة و الذى بعثنى بالحق ما اخزتک الا لنفسى . انت اخى فى الدنیا و الاخرة>(1)

تو برادر من در این جهان و سراى دیگر هستى . به خدایى که مرا به حق برانگیخته است من کار برادرى تو را به عقب انداختم که تو را برادر خود انتخاب کنم , اخوتى که دامنهء آن هر دو جهان را فرا گیرد.

این کلام موقعیت حضرت على (ع ) را نسبت به پیامبر اکرم (ص ), از نظر معنویت و پاکى و از نظر اخلاص دراهداف دینى , به خوبى روشن مى سازد و از میان دانشمندان اهل تسنن مؤلف <الریاض النضرة>به این حقیقت اعتراف کرده است .(2)

از اینجا مبناى تفسیر آیهء مباهله (2) به دست مى آید. علماى تفسیر به اتفاق کلمه مى گویند مقصود از عبارت - سورهء آل عمران , آیهء 61

على بن ابى طالب (ع ) است که قرآن مجید او را <نفس پیامبر>و خو او شمرده است . زیرا تجاذب فکرى و روحى نه تنها دو هفکر را به سوى هم مى کشد بلکه گاهى دو فرد را شخص واحد نشان مى دهد.

اینکه هر موجودى همجنس خود را جذب و مخالف خود را دفع مى کند اختصاص به عالم اجسام و اجرام زمین وآسمان ندارد بلکه شخصیتهاى بزرگ جهان مظاهر جذب و دفعند; گروهى را جذب و گروه دیگرى را دفع مى کنند. این نوع کشش و گریز براساس سنخیت یا تضاد روحى پى ریزى شده است و سنخیت و تضاد است که گروهى را دور هم گرد مى آورد و دیگرى را عقب مى راند.

از این مسئله در فلسفهء اسلامى چنین تعبیر شده است <السنخیة علمة الانضمام >یعنى سنخیت و مشابهت , مایه ءاجتماع و انضمام اشیاء است .

 

فضیلت دیگرى براى امام (ع )

 

پى از بناى مسجد النبى , یاران پیامبر (ص ) در اطراف مسجد براى خود خانه هایى ساخته بودند که یکى از درهاى آنها رو به مسجد باز مى شد. پیامبر گرامى به فرمان خدا دستور داد که تمام درهایى را که به مسجد باز مى شد ببندند,جزدر خانهء على بن ابى طالب را. این مطلب بر بسیارى از یاران رسول خدا گران آمد, از این رو پیامبر (ص 9بر منبر رفت وچنین فرمود:

خداوند بزرگ به من دستور داده است که تمام درهایى را که به مسجد باز مى شود ببندم , جز درخانهء على را ; و من هرگز از پیش خود به بسته شدن درى و یا بازماندن آن دستور نمى دهم ; من در این مسایل پیرو فرمان خدا هستم (3)

آن روز تمام یاران رسول خدا این موضوع را فضیلت بزرگى براى حضرت على (ع ) تلقى کردند تا آنجا که خلیفهء دوم بعدها مى گفت : اى کاش سه فضیلتى که نصیب على شد نصیب من شده بود, و آن سه فضیلت عبارتنداز:

1- پیامبر دختر خود را در عقد على درآورد.

2- تمام درهایى را که به مسجد باز مى شد بست , جز در خانهء على را.

3- در جنگ خبیر پیامبر پرچم را به دست على داد (4)

تفاوتى که میان حضرت على (ع ) و دیگران وجود داشت این بود که ارتباط او با مسجد هیچ وقت قطع نشده بود, اوخانه زاد خدا بود و در کعبه دیده به جهان گشوده بود, بنابراین مسجد از روز نخست خانهء او بود و این موقعیت , دیگرهرگز براى هیچ کس دست نداد. گذشته از این , حضرت على (ع ) به طور قطع و در هر حال رعایت شئون مسجد رامى کرد ولى دیگران کمتر مى توانستند شئون مسجد را آن طور که باید رعایت کنند.

 

پى‏نوشتها:‌

 

1 . مستدرک حاکم , ج 3 ص 14 استیعاب , ج 3 ص 35

2 . ج 2 ص 16 نگارش محب الدین طبرى .

3 . مسند احمد, ج 3 ص 369 مستدرک حاکم , ج 3 ص 125 الریاض النضرة, ج 3 ص 192و... .

4 . مسند احمد, ج 2 ص 26

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد